احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

«آغازی دیگر با یاد او وبه امید  موعود» عنوانِ  نخستین سرمقاله ای است که در  تابستان 82 در "احیا" بارگذاری شد . این سرمقاله در سالهای بعد با عنوان" رویکرد اسلامی ریشه نگر ؛مغفول اما امید بخش "بازنویسی شد و باافزودن نکاتی در همین سایت انتشار پیدا کرد .ذکر این نکته لازم است که تفسیر ما از برخی شخصیتها که در این سرمقاله از آنها یا شده از اساس متفاوت از برداشت رایج است . در به کار بردن القاب برای ایشان ، از فهم رایج و مسلط از این «لقبها» پیروی نمی کنیم . در این زمینه می توانید به موضع گیری انتقادی ما نسبت به« پیشوا سالاریِ رایج» در مقاله رویکرد احیا مسئله اصلاح دینی  و نگرشهای رقیب مراجعه کنید .

******************************

آغازی دیگر با یاد "او" وبه امید "موعود"

امیرحسین ترکش دوز

میهن ما در یکی از حساسترین فرازهای تاریخ خود قرار گرفته است. پشت سرگذاردن یک انقلاب بزرگ مردمی که خود ثمره تجارب انباشته مردم ما طی بیش از یک قرن تکاپوبود. چالش های بزرگی را درپی داشت. چالشهایی که چه از جانب نیروهای خارجی و چه از جانب همه آنها که خط مشی برتر آن روزگار- یعنی خط امام – را خط بطلانی بر راه و رسم دیرین خـود می دیدندصورت می پذیرفت. اینک این انقلاب و ثمره آن در نخستین فاز حیاتش یعنی نظام جمهوری اسلامی، برغم از سرگذرانیدن چالشهای سخت در یک پیچ تند تاریخی قرار گرفته است. پیچ تندی که بی درایتی یا تمایلات غیر انقلابی در عبور از آن، سرنوشت این تجربه گرانقدر را که نور امید را در دل محرومین جهان زنده کرده بود، به فرجامی نامیمون ختم خواهد کرد.
شگفت نیست اکنون آنان که هنوزازصمیم قلب خود علقه ای به آرمانهای بلند این انقلاب دارند ازخود می پرسند که با خلل افتادن درسر زندگی و پویایی این انقلاب، کدام آینده در انتظار ما خواهد بود؟ آیا نظم ارتجاعی و آزمون پس داده مادون انقلاب ولو در چهره ای بزک کرده، بازسازی خواهد شد؟ آیا آشفته بازار فرهنگی موجود بالاخره به سیادت سبک زندگی بورژوایی و جهت گیری ضدملی آن خواهد انجامید؟ آیا نئولیبرالیزم جهانی خواهد توانست فرهنگ کهن ایران زمین را با تحمیق فرزندان لایه های فرو دست جامعه ما به ابتذال و هرزگی کشد؟
آنومی و بی هنجاری به یک طرف، خیل جمعیت جویای کار طی سالهای حساس آتی برای تحصیل لقمه ای نان، چشم به کدام پناهگاه باید بدوزند و آیا باز هم سرابی همچون سرابهای دیگر را پیش رو خواهند داشت؟ دو طیف اصلی غالب در میهن ما یعنی جریان راست اصلاح طلب و جریان راست محافظه کار این طور که پیداست اگر خود برعمق نارسائیهای موجود نیفزایند خواسته یا ناخواسته به چالشهای واقعاً موجود انقلاب پشت کرده اند و در کار منازعات کسل کننده خود غوطه ورند. جریانهایی هم که طی این چند سال، گاه به شکل فرمایشی وانموده اند که راهی جدا از این دو طیف را می جویند به جهت پیوندهای آشکار و پنهانشان با منابع قدرت و ثروت و ملاحظاتی که از این حیث داشته اند، از همان ابتدا، مرده متولد شدند.
با این حال در میان اصحاب دانش و فرهنگ و حتی توده های بی نام و نشان (یعنی همان صاحبان اصلی انقلاب) کم نیستند کسانی که به گونه ای سازمان نیافته و به صرافت طبع دریافته اند که آرایش موجود سیاسی با چالشهای کسالت بار و فرساینده اش راه به دیهی نمی برد. آنها که سن و سالی از ایشان گذشته است، گاه به یاد سرمایه های معنویی می افتند که در سالهای پس از انقلاب در هر مقطع از سوی جماعتی به یغما رفت. سرمایه هایی که از قبل مساعی خالصانه پیشروان حرکت نوین اسلامی همچون امام خمینی، طالقانی ، شریعتی، مطهری، طباطبایی و بازرگان فراهم آمده بود.
این مساعی با همه خلل و فرج هایی که داشت فرآورده متفکران و مجاهدانی بود که می خواستند به عوض دست افشانی به غذای حاضر و آماده غریبان، راه ناهموار خود بودن را هموار کنند.
نگرش فلسفی- اجتماعی رادیکال در این میان، آنچنان در دستاوردهای این بزرگان، چشمگیر و نافذ بود که حتی میانه روترین ایشان را نیز نمی توان از آن بی نصیب دانست. «بازگشت به مردم و سنتهای دیرین این سرزمین و پیرایه زدایی از آن» ،«عنایت به اقشار محذوف جامعه» ،«سعی وافر در جهت اقامه عدل و دگرگونی در آرایش اقتصادی و اجتماعی موجود» ،«نقد ارزشهای مبتنی بر حاکمیت سرمایه»‌ ،‌ «دغدغه رجوع به متن قدسی در کنش اجتماعی» و رسوخ معنویت در زندگی ایرانیان و به خصوص محرومان از مولفه هایی بود که راه اسلاف ما را از روشنفکران مدرنیست دهه هفتادی جدامی کرد.
همان راهی که توانست عطر خوش «تعالی» را در جامعه ما همه گیر کند و قفل سهمگین ترین بحرانها در سیاست و فرهنگ ایرانی را بگشاید. اگر امروز به جای آن سنت روشنفکری اسلامی نحله هایی با اسم مسمای نوگرایی یا مدرنیسم را شاهدیم و اگر آن سنت روشنفکری «متن» محور را حامل مشخصی در میهن مان نمی یابیم طبیعی است که چنان گشایشی را نیز از آن سنخ که امام، شریعتی و طالقانی با دین باوری و مستضعف گرایی خود آفتابی ساختند در ایران عزیزمان شاهد نباشیم.
نگرش اسلامی رادیکال به رغم پرفروغی سابق، اکنون محجورترین دیدگاه در میان روشنفکران، اندیشمندان و سیاسیون ماست. نگرشی که هم از سوی جریانهای جهانی در معرض شدیدترین هجمات قرار دارد و هم از داخل سکولارهای وطنی و اصحاب استبداد هر دوآنرا بر نمی تابند. این در حالی است که مردم ما بخصوص لایه های فرو دست و محروم، بیش از هر زمان برای برون رفت از «پدیدار چند بعدی فقر» نیازمند راهنمای عملی از همان سنخ اند که در سنت روشنفکری اسلامی پیش گفته ، فراهم آمد.
در حال حاضر لایه های محروم و تهیدست جامعه یا به تعبیر ژرفترقرآن کریم «مستضعفین» ، در گفتارهای سیاسی و روشنفکرانه، غایب بزرگ اند. اکنون دیگر حتی اندک اشاره ای هم به کارگران و محرومان و زحمتکشان مایه کسب پرستیژ روشنفکرانه نیست. آنگاه که این «غایب بزرگ» بار دیگر در معادلات سیاسی حضور یابد و آن سرمایه معنوی و نظری که یادگاری پیشروان جنبش نوین اسلامی ازدهه 20 تا 70 است در مرزبندی با اصحاب سرکوب و استبداد از یک سو و سکولارهای وابسته گرا از سوی دیگر از نو احیاء شود، می توان امیدوار بود که فروبستگی سیاست و فرهنگ ما را گشایشی هرچند نسبی حاصل آید.
« پایگاه اینترنتی احیاء » با این عزم و امید و اتکاء به مددهای آشکار و نهان حضرت دوست و چشم دوختن به عاقبت خوش مستضعفان و صالحان ، راهی را آغاز می کند که پیمودن آنرا به جد نیازمند عیارسنجی و یاری خواهران و برادرانی است که آنان نیز چون ما در آرزوی بهارانی براستی دیگرند./
  

  • ۸۲/۰۵/۰۲
  • احیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی