احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

رویکرد اسلامیِ ریشه نگر ؛ مغفول اما امید بخش

احیا | دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۴۷ ب.ظ | ۰ نظر

توضیح:آنچه در پی خواهید خواند گسترش یافته نخستین سرمقاله احیا (در تابستان 82) است که دربیست ویک  فروردین 91 در سایت احیا انعکاس یافت.

*****

رویکرد اسلامی ریشه نگر ؛مغفول اما امید بخش

امیر حسین ترکش دوز

میهن ما در یکی از حساسترین فرازهای تاریخ خود قرارگرفته است.پشت سرگذاردنِ یک انقلاب بزرگ مردمی که خود ثمره تجارب انباشته مردم ما طی بیش از یک قرن تکاپوبود،چالش های بزرگی را درپی داشت.چالشهایی که چه از جانب نیروهای خارجی و چه از جانب همه آنها که خط مشی برتر آن روزگار-یعنی خط امام –را خط بطلانی بر راه و رسم دیرین خـود می دیدند صورت می پذیرفت.اینک این انقلاب و ثمره آن در نخستین فاز حیاتش یعنی نظام جمهوری اسلامی، به رغمِ از سرگذرانیدنِ چالشهایی سخت ، در یک پیچ تند تاریخی قرار گرفته است ؛ پیچ تندی که بی درایتی یا تمایلات غیر انقلابی در عبور از آن، سرنوشت این تجربه گرانقدر را که نور امید را در دل محرومین جهان زنده کرده بود، به فرجامی نامیمون منتهی خواهد کرد. شگفت نیست اکنون آنان که هنوزازصمیم قلب خود علقه ای به آرمانهای بلند این انقلاب دارند ازخود می پرسند که با خلل افتادن در سرزندگی و پویایی این انقلاب، و عدول از پیگیری خردمندانه آرمانهائی که “امام ِ انقلاب “در تاریخ جهان درانداخت و یا گرفتار شدن به آفت ظاهر سازی و تصنع در پیوند با انقلاب ، کدام آینده در انتظار ما خواهد بود؟ آیا وضعیتی در حال و هوای وضعیت ارتجاعی و آزمون پس داده پیش از انقلاب ولو در چهره ای فریبنده و بزک کرده، و حتی با ظاهر اسلامی اما باطن استثماری و سرمایه سالار ، بازسازی خواهد شد؟ آیا آشفته بازار فرهنگی موجود ، بالاخره به سیادت سبک زندگی بورژوایی و جهت گیری ضدملی آن خواهد انجامید؟ آیا نئولیبرالیزم جهانی خواهد توانست فرهنگ کهن ایران اسلامی را با تحمیق فرزندان لایه های فرو دست جامعه ما به ابتذال و هرزگی کشد؟ آنومی و بی هنجاری به یک طرف، خیل جمعیت جویای کار طی سالهای حساس آتی برای تحصیل لقمه ای نان، چشم به کدام پناهگاه باید بدوزند و آیا باز هم سرابی همچون سرابهای دیگر را پیش رو خواهند داشت؟ اگر مقصودمان از “راست” نه یک دشنام سیاسی بلکه یک سنخ جهت گیریِ اقتصادی -اجتماعی از سویِ نیروهای سیاسی در مقام عمل ، یعنی تقریبا” همان معنای رایج در اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی سیاسی باشد ، دو طیف اصلی سیاسی در میهن ما ، یعنی طیف “راستِ محافظه کار ” (یا همان طیف غالب) و طیف “راستگرایِ موسوم به اصلاح طلب و دنباله سبز آن ” آنچنان که تجربه تاریخی نشان داده است اگر خود برعمق نارسائیهای موجود نیفزایند به گونه ای با ثبات و ریشه ای ، به حل و رفعشان نیز کمک نخواهند کرد . هم ایشان یا خواسته و ناخواسته به آرمانها و حساسیتهای “امام ِانقلاب ، امام خمینی ” و چالشهای واقعاً موجود انقلاب پشت کرده اند و ویا اگر اینچنین نیست ،به رغم داشتن نیت خیر و حُسنِ انگیزه و تعهد به آرمانها ،از حل اصولی چالشهای مزبور ناتوانند . متاسفانه جریانها و شخصیتهائی که در یک دهه اخیربا عناوینی همچون ، “جمعیت دفاع از ارزشها” ، “راه سوم “،”عدالت خواه “، “مبارزه با مفاسد اقتصادی”، “آبادگران”، ” اصولگرای تحول خواه “، “چکاد آزاد اندیشان” ،” منتقد درون گفتمانی ” و” اصولگرای مستقل و عقلانی و میانه رو و معتدل ” یا نامهائی همچون” جبهه پایداری انقلاب اسلامی “، ” جبهه ایستادگی انقلاب اسلامی ” و ” جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ” ، تلاشهائی را در جامعه ما صورت داده اند ، همچون دو طیف مزبور، مشمول حکم سابقند و نمی باید تلاش آنها رامثبت و اصولی ارزیابی کرد ؛ گو اینکه برخی از آنها آسیب زا هم هستند و نمی توان به معنای واقعی کلمه آنان را جریانی”سوم” “جدید” و مستقل از دو طیف سابق الذکر یا (آنچنان که بعضا” ادعا می کنند ) مستقل از قدرت حکومتی موجود به حساب آورد. این قبیل گروه ها و شخصیتها پس از آنکه از مام خود یعنی جناح راست (و دنباله آن در پیشا دوم خرداد ) جداشدند اکنون احکامشان ملحق به احکام یکی از دو طیف “غالبِ محافظه کار “(یا اصولگرایان و متحدین ایشان ) و ” اصلاح طلبان و دنباله های آن (یا کلا متجدد مابان )”است . واقعیت آن است که جریانهایی که از اوائل دهه ۷۰ به این سو ، بعضا” به شکل تصنعی ، یا اگرنه تصنعی ، در حد حرف وسخن وانموده اند که راهی جدا از دو طیف “راست (یا )اصولگرا “و “اصلاح طلب” را می جویند ،به جهت پیوندهای ناموجه آشکار و پنهان با منابع قدرت یا انواع و اقسام ملاحظات غیر اصولی در مقام عمل و یا ضعف و اعوجاج در مبانی فکری یا فقدان خصوصیات لازم شخصیتی برای کاری که در عهده گرفته اند ، از همان ابتدا، مرده متولد شدند یا اگرنه، دولتی مستعجل داشتند . اگر به خاستگاه این اسامی از “عدالتخواه “و”آبادگران” و “اصولگرای تحول خواه ” و “منتقد درون گفتمانی “تا “اصولگرای میانه رو و معتدل و مستقل “و “پایداری” “ایستادگی” و غیره توجه کنیم ، در می یابیم که خاستگاه همگیِ آنان ، طیف “راست ” (و دنباله آن در پیشا دوم خرداد) است ؛ این طیف ، طیفی است که به خصوص در واپسین سالهای عمر امام ، به دلیل نارسائیهائی چند، از جمله جهت گیری خاصی که در حوزه اقتصاد داشت ، مورد انتقاد امام قرار گرفت و به جهت همین جهت گیریِ اقتصادی، به “راست ” نام بُردار بود. متاسفانه این طیف، پس از امام، در مقطع تاریخی پیشادوم خرداد و حتی پس از آن ، به صور مختلف ( ولو به صورتی محافظه کارانه) جوهره دیدگاه اقتصادی راست را در قالبهای مختلف و با تغییراتی غیر مُکفی و ناموثر، تداوم بخشید که شاهد صادق آن را به عنوان نمونه در مفاد سیاستهای ابلاغی مربوط به اصل ۴۴ قانون اساسی و جهت گیری اسنادی هچون سند چشم انداز و برنامه های دوم و پنجم و نحوه برخورد طیف مزبور با اسناد مزبور می توان دید . طیف “راستِ” زمان ِامام ، اکنون با عنوان اصولگرا شناخته می شود ؛ اما شاخه های قدیم و جدید آن ، همچون سابق ، هیچ یک به شکل ریشه نگر یا رادیکال با“مسئله استثمار” و “ساختارهای استثماری “ در حیطه نظریه پردازی ، برنامه ریزی و سیاست گذاری درگیر نبوده و نیستند و همچنان ، مشکل سابق خود را در ارتباط با سرمایه داری وغیره حفظ کرده اند و اگرچه کمابیش علاقه مند به امامند اما درک منقح و جامعی از خط او ندارند . فی الواقع این مشکلات و فقدانهای های درونی” راست “در ارتباط با چالشهای بالفعل بود که موجب شد، فعالینِ طیف راست ،هر از چندی (گاه با برخی تغییرات غیر اصولی) ، “تابلو ” عوض کنند و یا بعضا” شعار و ایده دیگران را با حق کُشی و سپس به ابتذال کشاندن آن از آن ِخود کنند . اما واقعیت آن است که این تلاشها نافرجام بوده است . سخن در این نیست که این تلاشها همگی ناصادقانه و فرصت طلبانه بوده است . در مورد برخی می توان چنین حکم کرد ؛ اما قطعا” همه اینچنین نبوده و نیستند . بسیاری ازاین کوششها از جانب فعالین طیف مزبور ، صادقانه و مخلصانه صورت می پذیرفته است اما به هرحال ناکارآمد و بلکه شکست خورده و نافرجام بوده است . وانگهی برخی از این تلاشها که عمدتا” از جانب قشر دانشجوئی این طیف یا تک چهره هائی از ایشان صورت می پذیرفته است ، آثار مثبت نیز داشته است اما آگاهان می دانند که این آثار مثبت هم “محدود ” و یا همراه با آسیبها و اعوجاجهائی بوده و هست که قابل چشم پوشی نیست . البته اگر از هردو طیف به زبان منفی سخن گفته می شود قصد آن نیست که بگوئیم آسیبزائی یا ناتوانی هر دو طیف یا گروه ها و شخصیتهای سابق الذکر در حال حاضر همه از یک سنخ و به یک اندازه است یا همه از حیث ارزشگذاری در عرض هم قرار می گیرند .مسلما”اینچنین نیست . علاوه بر اینکه می دانیم در کوتاه مدت، باید فاکتورهای مکتبی دیگری را از قبیل “تهدید استعمار”،” مطامع نیروهای ضدمذهبی و سکولار” و” جریان نیرومند تر سرمایه داریِ ضد مذهب “را هم در جریان تصمیم گیری سیاسی در ارتباط با جریانهای مزبور مدخلیت داد . واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی ، این یادگار عزیز امام و شهیدان برای ما،در حال حاضر از کارگزارانی برخوردار است در همین حد و حدود که می بینیم و لذا کم اشکالتر و نزدیکتر به خط امام را باید مرجح دانست اما نباید ایشان را به عنوان نماینده راهِ اصیل ، مشروعیت نبخشید . در همین کوتاه مدت هم می باید و میتوان مُجِدّانه در جهت تغییر وضع موجود برآمد و مرز خود را علی الاصول با هردو طیف و جریان سازی های پیش گفته حفظ کرد و وظیفه اصلی خود را از یاد نبرد . ازبطلانِ “راه “های رایج شده و” راه نُما “ها سخن گفتن و از ضرورت اتخاذ “رویکردی اسلامی و ریشه نگر” در حوزه اقتصادیات و اجتماعیات برای نسل جدید و بخشهائی از نسلهای قبل که مستعد ند سخن گفتن به معنای انفعال بخشیدن به ایشان در کوتاه مدت نیست بلکه برای توجه دادن ِ حاملان آینده انقلاب به ” نظر و عمل اصولی و ثمر بخش اما مغفول “و ضرورتی است که تعارف داشتن در بیان آن ، به شدت آسیب زا خواهد بود . با این حال و به رغم آنچه در آرایش بالفعل سیاسی می یابیم، در میان اصحاب دانش و فرهنگ و به خصوص توده های بی نام و نشان (یعنی همان صاحبان اصلی انقلاب)کم نیستند کسانی که به گونه ای سازمان نیافته و به صرافت طبع دریافته اند که همین آرایش موجود سیاسی با چالشهای غیر اصولی اش راه به دیهی نمی برد. در این شرایط ، آنها که سن و سالی از ایشان گذشته است یا با تاریخ گذشته میهنمان انس دارند ، با افسوس به یاد سرمایه های معنوی ای می افتند که در سالهای پس از انقلاب در هر مقطع از سوی جماعتی به یغما رفت.سرمایه هایی که از قبل مساعی خالصانه پیشروان حرکت نوین اسلامی فراهم آمده بود. این مساعی با همه خلل و فرج هایی که داشت فرآورده مجاهدان و متفکرانی بود که می خواستند به عوض دست افشانی به غذای حاضر و آماده غربیان، راه ناهموار “خود بودن” را هموار کنند. رویکرد اجتماعی _ اقتصادی ریشه نگر ( یا به تعبیر رایج رادیکال ) ، آنچنان در دستاوردهای این بزرگان یعنی نقش آفرینان جنبش نوین اسلامی در ایران از دهه ۲۰ تا دهه ۶۰ شمسی، چشمگیر و نافذ بود که حتی میانه روترین ایشان را نیز نمی توان از آن بی نصیب دانست. وجه “ریشه نگر” بودن این رویکرد در در درگیری ریشه ای و جدی با مسئله استثمار ، ساختارهای استثماری و حاکمیت سرمایه بود . “جدیت و جامعیت در دینداری” ، «دغدغه رجوع به متن قدسی در کنش اجتماعی» ، «بازگشت تَاویلی به مردم و سنتهای دیرین این سرزمین »، «عنایت به اقشاربه ناروا محذوف جامعه ،در گفتارهای سیاسی و روشنفکرانه »، «سعی وافر در جهت اقامه عدل و دگرگونی در آرایش اقتصادی و اجتماعی موجود»، «نقد ارزشهای مبتنی بر حاکمیت سرمایه»‌،‌ و «رسوخ معنویت در زندگی ایرانیان و به خصوص محرومان» از جمله مؤلفه هایی بود که راه اسلاف ما و در راس ایشان امام ومطهری را از متفکرین گذشته گرا و محافظه کار یا روشنفکران مدرنیست یا تجدد زده دهه های ۷۰و ۸۰ شمسی جدا می کرد. راه مزبور راهی بود که توانست عطر خوش «تعالی»را در جامعه ما همه گیر کند و قفل سهمگین ترین بحرانها در سیاست و فرهنگ ایرانی را بگشاید. اگر امروز به جای آن سنت روشنفکری اسلامی نحله هایی با اسم مسمای نوگرایی را شاهدیم و اگر آن سنت روشنفکری«متن»محور با نقش آفرینی امثالِ استاد مطهری را حامل مشخص و جامعی در میهن مان نمی یابیم ، طبیعی است که چنان گشایشی را نیز از آن سنخ که امام خمینی با دین باوری راسخ و مستضعف گرایی جدی خود آفتابی ساخت در ایران عزیزمان و در سطح جهان شاهد نباشیم. رویکرد اسلامی ریشه نگر ( که شاید با تسامح یا با قلبِ معنای واژه های رایج، بتوان از آن با عنوان “رادیکال ” و “چپ “هم یاد کرد و البته نیاز مبرم و اصراری هم در کاربرد این واژه نیست ) به رغم پرفروغی سابق، اکنون محجورترین دیدگاه در میان روشنفکران، اندیشمندان و سیاسیون میهن ماست. نگرشی که هم از سوی جریانهای جهانی در معرض شدیدترین هجمات قرار دارد و هم در داخل ، سکولارها و شبهه سکولارهای های وطنی و اصحاب استبداد و حافظان وضع موجود ، هر دوآنرا بر نمی تابند. این در حالی است که مردم ما بخصوص لایه های فرو دست و محروم، بیش از هر زمان دیگر برای برون رفت از «پدیدار چند بعدی فقر» نیازمند راهنمائی از همان سنخ اند که در سنت روشنفکری اسلامی پیش گفته، فراهم آمد و در بیان و قلمِ برخی از پیشروان این سنت صیقلی شد و هویتا” ارتقاء یافت { و همچنان باید پالایش شده و در مسیر کمال بازسازی شود}. در حال حاضر لایه های محروم و تهیدست جامعه یا به تعبیر چند بُعدی و عمیقِ قرآن مجید ، «مستضعفین»، در گفتارهای سیاسی و روشنفکرانه، غایب بزرگ اَند و کارگران ودهقانان و یا کلا”محرومان و زحمتکشان ،حضوری موثر و جدی دراین قبیل گفتارها ندارند . آنگاه که این «غایب بزرگ» بار دیگر در معادلات سیاسی حضور یابد و آن سرمایه معنوی و نظری که یادگارِ پیشروان جنبش نوین اسلامی ازدهه ۲۰ تا دهه ۶۰ شمسی است، در مرزبندی با اصحاب استبداد و حافظان وضع موجود از یک سو و “سکولارهای وابسته گرا و مُتَّحِدین ایشان ” از سوی دیگر ( و به طور کلی با مرزبندی با همه آنها که با مسئله استثمار و “مبارزه ریشه نگر با ساختارهای استثماری ” بیگانه اند ) از نو احیاء شود، می توان امیدوار بود که فروبستگی سیاست و فرهنگ ما را گشایشی از جانب اجتماع ، آنهم به گونه ای غیر تصنعی، حاصل آید. «پایگاه اینترنتی احیاء» با این عزم و امید و اتکاء به مددهای آشکار و نهان خداوند رحمان و رحیم و چشم دوختن به صبح ظهور موعود (عجل الله تعالی فرجه ) و عاقبت خوش مستضعفان و صالحان در فرجام تاریخ ، و ظرفیتهاو نقاط قوت فروانی که همین اکنون در سطح جهان و به ویژه جهان اسلام برای جریان حق موجود است و شکستها وچالشهای سهمگینی که بازهم ،همین امروز ، گریبانگیر کفر و نفاق و ظلم جهانی شده است ، راهی را آغاز نموده که پیمودنِ آن، به جد، نیازمندِ همراهی و عیارسنجی خواهران و برادرانی است که آنان نیز چون ما ، در آرزوی بهارانی به کُلی ” دیگرَ” ند. /

  • ۹۱/۰۱/۲۱
  • احیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی