احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

مطهری و تعالی از تاریخ مُذَکَّر

احیا | يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۴۹ ق.ظ | ۰ نظر


امیرحسین ترکش دوز

 

۱-  مقدمه :

در دوران ما،  مسئله زن ،  یکی از کلیدی ترین مسائل در تفکر اسلامی  است .  بسیاری ازاندیشمندانِ مسلمان ،به رغم  اتکا به مبانیِ مختلف و به رغمِ اتخاذِ شیوه هاو رویکردهای گوناگون،  این مسئله را بِجِد،ّ  مورد توجه قرار داده اند . با این حال و  به رغمِ این گوناگونی، خصوصیتی مشترک،  همه ایشان را در صفی واحد قرار  داده است؛  این خصوصیت را می توان دفاع از مرزهای عقیده  در مقابل  شبهاتی  دانست که در دوران جدید ، ذهنیت مسلمانان و طرز عملِ ایشان  را آماج جَرح و نقد و گاه غرض ورزی قرار  داده است .پُر پیدا است که هیچ دینداری نه تنها  نمی تواند این خصوصیتِ مشترک را "منفی" ارزیابی کند  بلکه اگر ویژگی  مزبور  با  مبادی وشیوه قابل قبولی سامان پذیرد همچنان می باید در دستور کار باشد .اما آیا می توان، با رویکردی متمایز از  ” رویکرد پاسخ به شبهات”  ، به مسئلۀ زن پرداخت؟  و اگر آری ، در این زمینه  از کجا باید آغاز کرد؟   پاسخ این است که نه تنها می توان در این باره   رویکردی متفاوت ، اختیار کرد ؛  بلکه اگر بخواهیم تفکری اصیل و پویا  داشته باشیم و در مقام پاسخ به شبهات ، دچار نارسائیها و آسیبهایِ موجود نباشیم ،  “باید ” چنین کنیم و حتی پاسخ به شبهات راهم در پرتو یک ” تفکر اصیل” - و نه  گفتاری جدلی وناظر به دفع شبهات  -سامان دهیم . در میان متفکرین معاصر مسلمان ، مرتضی  مطهری ، شخصیتی است که به طور نسبی رگه هائی از این سنح  تفکر را در آثار خود جای داده است ؛  علاوه بر اینکه پاسخ به شبهات نیز در آثار ِ وی از جایگاهی قابل توجه برخوردار  است . گرچه امروز  در این زمینه بسیار بیش از آنچه مطهری گفت، می توان و می باید گفت؛  اما چه کنیم که فکر موجود با فاصله ای شگرف  در فرودستِ فکر ِمطهری  قرار دارد  و لذا رسیدن به  مُستوایِ  اندیشه او ، نسبت به فکر مسلط ، " تکامل "محسوب می شود .

مطهری در مقام  مواجهه با مسئله زن، متفکری منفعل نبود، که  با رویکردی جدلی ،  در باره مسئله ای که دیگران طرح کرده اند  -بی آنکه مسئله ، مسئله خود ِاو شده باشد  - بیاندیشد. وی در طول حیات چند دهه ایِ  خود،  دائما” به این مسئله می اندیشیده است ؛  آنچنان که آثار این دغدغه را کسانی که از نزدیک با او زندگی کرده اند ، دیده اند .همسرِ مطهری، جائی،  در ضمن خاطرات خود گفته است  که شهید مطهری” ازظلم به زنها، بسیار ناراحت و منقلب می شدند. همیشه می گفتند زن نباید استثمار شود …همیشه می گفتند زن در جامعه ما خیلی استثمار می شود”. ( کتاب "پاره ای از خورشید" ،  فصل مربوط به خاطرات همسر استاد ،ص ۱۰۰).

علاوه بر این ، در مقام حل مسئله  نیز  مطهری از خود تاملاتی را به یادگار گذارده است  که مصداقِ تفکر اصیل است . این دسته از تاملات که به” نسبت زن با تاریخ “مربوط می شود، نسبت به مباحث مربوط به  “نظام حقوق زن در اسلام” و” مسئله حجاب” ، حجم کمتری از کل آثار مطهری را از آن ِ خود ساخته است اما به لحاظ اهمیت  ، در مرتبتی بالاتر از  مباحث مربوط به "نظام حقوق زن در اسلام " و "مسئله حجاب" ، قرار می گیرد و می تواند این  دو را تحت پوشش خود قرار داده و در ذیل بحثی ژرفتر  ، تکامل بخشد؛ در این صورت است که می توان ،برخی فرازها و موضوعات در کتاب  "مسئله  حجاب" را  از نو مطرح کرد و موضوع تکمیل و تصحیح  و  بازسازی قرار داد .  با این حال  و به رغم ِاین اهمیت ،   این بخش از دیدگاه مطهری و لوازم آن  پس از شهادت مظلومانه او،  به طور کامل مورد غفلت قرار  گرفته و به طریق اولی “بسط” و “نشر”  نیافته است .از اینرو است که  دیدگاه او را عمدتاً با آن دو کتاب دیگر  یعنی نظام حقوق زن در اسلام  و  و بیشر از آن با رساله مسئله حجاب - آنهم  به صورتی مخدوش- می شناسند  و از این نکته غفلت می شود که مباحث مطروحه از سوی مطهری در باره زن ، یک کل منسجم و واحد را شکل می دهد و صرفا" به مسئله پوشش  یا دفع شبهه اغیار منحصر نیست.  گرچه مسئله پوشش رکنی کلیدی  در اندیشه مطهری در باره زنان و دفع شبهه اغیار یکی از مشغولیتهای اصلی  در زندگی فکری - اجتماعی مطهری بوده   است .

طرح مسئله “نسبت زن با تاریخ “آنچنان که مفاد آنرا ذیلا” ملاحظه خواهید کرد به خوبی گواه این مدعا است که در  زمینه مسائل مربوط به زنان نیز - همچون بسیاری از  دیگر زمینه ها - مطهری با افق گشائیِ خود ،  می تواند از جمله آغازگران یک راه نو به حساب آید و  به عبارت بهتر  میراث فکریِ او ، بخشی از دستمایه لازم برای آغاز راهی جدید شود .

در زمانه ما ،صرفنظر از رویکرد پاسخ به شبهات با رویکرد دیگری هم مواجهیم که شایعتر و برای برخی جذابتر است . از این رویکرد می توان باعنوان همسازی یا مماشات با استانداردهای شایع یاد کرد .  مضمون این رویکرد  "همسازیِ عملگرایانه و مصلحت بینانه با استانداردهایِ شایع و کلیشه هایِ رایج و امروزی در مورد بانوان" است . تاملات مطهری در زمینه مورد بحث ما ،به خصوص اگر در نظام کلیِ فکر و عملِ او قرارشان دهیم ،سمت و سوئی متفاوت از هر دو رویکرد  سابق الذکر را پیشِ رویِ ما قرار می دهد.

تردیدی نیست  که  پیش و پَس از مطهری  و هم زمان با او ،  در مورد مساله زن، تاملات ارزنده ای صورت پذیرفته است و متفکرانی سِوایِ مطهری  با جهت گیریِ تعالی خواهانه ، کوششهائی را  در این زمینه  صورت داده اند با اینحال   با زهم می توان از خلاء وجود فکر اصیل در این باره سخن گفت ؛ فکری که  با کمترین تاثیر پذیری از مسلمات قدیم و جدید ، بحث را از ریشه و از “کلی ترین  نقطه عزیمت”  پِی گیرد و تا به آخر به لوازم منطقی مبنای خود وفادار باشد .

 

2- تاریخ مذهبیِ قرآنی ، تاریخی مُذَنَّث:
 
از منظر مطهری ، تاریخ مذهبی ِقرآنی،  تاریخی "مذکر - مؤنث "یا به تعبیر خودِاو "مُذَنَّث" است ؛همانطور که این دو سویگی را در تأویل تاریخی قرآن ، در نهضت حسینی می توان دید  . نهضت حسینی(ع) در زمینه های  گفتاریِ مختلف ، محل توجه  و مورد استناد مطهری قرار گرفته است  .همو . از اواخر دهه ۴۰ تا اوائل ۵۰ سلسله ای از مباحث را صورت داد که مستقیما" به بررسی ابعاد مختلف نهضت حسینی اختصاص داشت. . مطهری در ضمن همین بحثها  است که به” نقش زن در نهضت کربلا” می پردازد. نقش غیر مستقیم زن در تاریخ معمولا”   به درستی در بسیاری از گفتارهای مذهبی در سالهای اخیر   مورد توجه بوده و هست    اما سخن مطهری  علاوه بر اذعان به نقش غیر مستقیم زن در تاریخ ،ناظر به نقش مستقیم بانوان  در تاریخ است .و دیگر اینکه برای فهم کلام مطهری  میان تاریخ مذهبی قرآنی و تاریخ مسلمانان باید تمایز قائل شد

۳- انقلاب اسلامیِ 57 ؛ تعالی از تاریخ مذکر :

مطهری ، در آخرین نگاشته خود که مُقرر بوده به عنوان مقدمه ای  برای چاپ جدید  کتاب “مسئله حجاب” به چاپ رِسَد  ، بار دیگر به نسبت زن با تاریخ می پردازَد.  او   این بار، انقلاب اسلامی سال 57 را به جهت نقش آفرینی تاریخی زنان در آن، خروج از تاریخ مذکر به تاریخی مذنث  توصیف نمود . در مقدمه مزبور  که اکنون در کتاب” آینده انقلاب اسلامی ایران” مندرج است ، آمده است :«در تاریخ اسلام خودمان تنها در صدر اسلام است که می بینیم بانوان نقش موثری از نظر سیاسی یا نظامی یا فرهنگی ایفا کرده اند .در دوره های متاخر تدریجاً این نقش ضعیف شده و احیانا” به صفر رسیده است و همین جهت ایجاب می کند که تحقیق کنیم چه عواملی موجب گشت که زن ، بارِ دیگر در صحنۀ تاریخ ظاهر شود و تاریخ را از مُذَکَّر بودنِ محض خارج کند و آنرا مُذَنَّث( مذکر-مونث) نماید. پیش از آنکه وارد این بحث شویم یادآوری این نکته ضروری است که منظور ما از نقش داشتن و نقش نداشتنِ زن در تاریخ ،نقش مستقیم و ظاهر شدن زن در صحنه تاریخ است . اما نقش غیر مستقیم و پشت جبهه و صحنه را زن همواره برای خود محفوظ داشته است»(آینده انقلاب اسلامی ایران ، مرتضی مطهری، صفحه  ۲۲۴)

مطهری سپس در همین یادداشت ، مکررا”به نقش سه گانۀ زن در تاریخ آنچنان که سالها قبل  به آن پرداخته بود ،می پردازد.

صِرفاً جامعیتِ  آراءِ مطهری نیست که دستخوش بی توجهی  است ؛ بلکه اندیشیده هایِ ناگفتۀ مطهری یا به تعبیر بهتر  آن قِسم اندیشیده ها که  به حد قرار گرفتن در گفتار رسمیِ  او نرسیده بود نیز ،اگر نگوئیم هیچ - دست کم آنچنان که باید -مورد توجه نبوده است . این قِسم از اندیشیده ها  ، از آمادگیِ ذهنِ مطهری برای حرکت در سمت و سوئی خاص حکایت می کند. توجه به این بخش از افکارِ مطهری برای کمال بخشیدن به فکر ِاو بسیار سودمند است . شهید  مطهری در فرازی از مجموعه یادداشتهای خود می نویسد :

 « در اجتماعِ ما رفتارهایی نسبت به زن است که با اسلام  منطبق نیست:
- در اسلام ، حجاب ، هست و حتی اسلام حجاب را تأسیس کرده، اما آن‌چه امروز هست به بازی موش و گربه  از حجاب شبیه‌تر است و با سنت عملی صدر اول تطبیق نمی کند.
- حدود اختیاراتی که فقها برای مرد قائل شده اند با روح عدالت  اسلامی منطبق نیست و از آیات قرآن مستفاد است که حاکمیت مرد حق تحکم نیست؛ مبتنی بر مصلحت است.
- ما زن را موجودی اتّکالی بار آورده ایم، در اثر خانه نشاندن و بی خبر گذاشتن از  اجتماع و  اقتصاد و  سیاست و دانش.
-  افراط در عدم جواز خروج زوجه بدون اذن زوج.
- منع زن از فتوا و حتی دخالت در حکومت  دلیلی ندارد.
-  نکاح  صغیر.
- «مسجد المرأة بیتها» با  سیره پیامبر سازگار نیست.
-  مشورت  و مجالست با زن، خوب تفسیر نشده است.
- افراط در  تحقیر زن از لحاظ قوای عقلی. 
- لحن  اخبار (به واسطه ی  روات ) با لحن  قرآن متفاوت است و کلمات  فقها یک درجه از روایات پایین تر است و  قانون مدنی یک درجه از فتوای فقها و عمل  مردم یک درجه از قانون مدنی.
- واقعاً در اجتماع ما  ،زن  استقلال اجتماعی ، کم دارد، اراده اش در اختیارِ شوهر نافذ نیست.
- ازدواج های زن جوان با مرد هفتادساله و ازدواج و طلاقهای پی درپی یک مرد و متعه ی بکر و عار و ننگ های بی منطق و  تفاوت میان بی عفتیِ پسر و بی عفتیِ دختر و منع زن از  تحصیل علم و  ورزش و امثال اینها مظاهر ظلم اجتماع ما است.
- تعبیرات عجیب از زن به نام "اهل بیت"، "حضرات"، "اندرون"،" متعلّقه"، "توخونه"، "الّتی". گویی اینکه زن عورت است و "ما یستقبح ذکره " است، در صورتی که در صدر اسلام اینچنین نبوده. در صدر اسلام هر زنی به نام خود شناخته می شد نه به نام پدر یا شوهرش. عایشه به نام عایشه وامّ سلمه به نام امّ سلمه وامّ هانی به نام امّ هانی، نه مثلاً به نام عیال جبیرة.» (یادداشت‌های استاد مطهری، ج۵، ص 209 و 210)

در اندیشه استاد شهید مسئلۀ عقلانیت زنان  از جمله مسائلی است که نیازمند بازنگریِ انتقادی است.

با این حال صِرفِ این انتقادها و تأملات  که بعضاً معاصرین با مطهری و پس از او نیز گفته شده است،شکل دهنده و مشخص کننده "تفکری پیشرو "نیست و برای این مهم نیازمندِ عناصری دیگر هستیم . عناصری که بعضاً در دیگر عرصه ها از فکر مطهری موجود است.

۴- نکاتی درپِیِ سخنِ مطهری :

الف)تعالی جستن از بحث حقوق و توجه به روابط  حقیقی  : 

 در مقدمه این بحث آمد که پس از طرح مسئله به گونه ای اصیل ،  نخستین مو ضوع که باید مورد توجه قرار داد  ، یافتن بهترین نقطه عزیمت برای  بحث است. به عبارت دیگر سؤال این است که  کدام موضوع را باید  مدخلِ بحث از مسائل زنان در نظر گرفت؟   معمول چنین است که در بحث از  زنان و مسائل ایشان، بر روابط حقوقی تمرکز می شود و مناسبات حقیقی در حاشیۀ توجه قرار می گیرند . اهمیت  روابط حقوقی قابل انکار نیست اما  این روابط  ، بر اساس مناسبات حقیقی  و  بر اساس معادلات قدرت است که  جان می گیرند  .با توجه به  این  نگرش، جانبداری از نقش آفرینیِ تاریخی زن  به هیچ رو  به معنای هواداری ازکلیشه های   متجددانۀ رایج در مورد بانوان  نخواهد بود بلکه این جانبداری و- به دنبال آن، توجه به روابط حقیقی میان زن و مرد و در درون جامغه زنان و نیز توجه به مسائل حقوقی ایشان ، کاملاً در افق و سمت و سویی  متفاوت سیر می کند. 

ب) نقد دو سویه از ادعا تاعمل : 
 تفکر اسلامیِ معاصر از بدو شکل گیری، هویتی دو سویه داشته  است :  از یک سو  نسبت به وضع موجودِ مسلمانی، سنجش گرانه برخورد کرده  است واز دیگر سو  نمی خواسته است  منفعلانه الگویی “بیگانه با فرهنگ خودی” را اخذ کند . این دوسویه گی  به خوبی نمایانگر آن است که هویت طلبی در این نحو از تفکر ، بر خلاف آنچه گمان شده است    نه تنها منافی با حقیقت طلبی بلکه فرعِ آن  بوده است .  ثمرۀ این دو سویگی اگر به نحوکلیشه ای  به صورتِ اخذ میانگینِ آراءِ متجددین و متقدمین جلوه کند مبتذل  خواهد بود. این نقد دوگانه باید بر مبنائی مستقل ساحته شود ؛ آنچنان که در نظر و عمل، مقتضای آن مبنا رعایت شود، 

ج)با افقی که مطهری گشود چه کرده ایم؟

تردیدی نیست که با انقلاب سال 57 از وضعیت منحطی که زن در عصر پهلوی داشت گامهائی  فرا پیش نهاده ایم ، اما فاصله ما با ایده آلها همچنان، بسیار است ؛ بگذریم از آنکه گاه احساس می شود که در جهت معکوس سیر می کنیم.

متاسفانه پس از پیروزی انقلاب  به خصوص در بیست و چند ساله اخیر عملکردها و گفتارهای مسلط و رایج  ، یا میان “گفتار تکاملی در تراز انقلاب”،“ارتجاع به عوالم قدمائی یا سنتی ” ،“مدرنیزم یا غرب گرایی” و "پیشواسالاریِ غیرتوحیدی"،در نوسان بوده است و یا شاهد آمیزه ای از اینها بوده ایم..  در مقام عمل  به ویژه در سالهای پس از درگذشت امام خمینی ، در خروجیِ  ناخواستۀ کار  ، التقاطی ناپایدار میان ارتجاع سنتی و مدرنیزم اباحی(یا اتکا به استانداردهای عرفی و امروزی )  را پیش رو داشتیم .

  ارزش گفتارها و اقدانات مثبت را انکار نمی کنیم اما این گفتارها و کردارها  هنوز تا سطح مطلوب فاصله ای چشمگیر دارند.در حال حاضر در عملکرد جریانهای مختلف سیاسی و فرهنگی   که بعضا  به صورت خصمانه ای رو در روی هم قرار دارند آنچه را که نمی توان یافت ،راه گشائی مؤثر و گسترده برای تاریخی است که  استاد شهید مطهری از آن سخن گفته است؛ یعنی ” تاریخ شخص واجد ارزش ” . 

این تاریخ ،آنگاه  عینیت پیدا خواهد کرد که مجموعه ای از شرایط ِسلبی و ایجابی فراهم آمده باشد. تعالی از صُوَر ِقدیم وجدیدِ بردگی  از شروط اولیه این تعالیِ است .  با این حال آزادی از صُوَرِ مختلفِ انقیاد ، تنها ،شرط  لازم  برای این تعالی است و به رغم ِ اهمیت، نمی تواند جایگزینِ شروطِ اثباتی شود . برای نیل به "افق مطلوبِ  نوزایی و تکاملِ شخصیت زن و مرد "  شروط اثباتی،  از شروط سلبی مهمترند .

د) گشودنِ بابِ بحثی دیگر:

حضور تاریخی زن ، سقف  تکامل او نیست،  چرا که سرشت آدمی و منجمله زن را  تاریخی نمی دانیم . می توان از مبدائی بنیادی تر وشاملتر  یعنی هستی شناختی و سپس انسان شناختی   به مسئله زن پرداخت و آراء شهید مطهری را نقد و  تنقیح کرد و آنرا در مسیر رشد  سوق داد .  این مسیر را  با  ادامه دادنِ راهی که مصلحان مسلمان  از بیش از  یکصدسال پیش آغاز کردند  و  در اندیشه مطهری تکامل یافت و با مواجهۀ  انتقادی  با  جریان های سنتی و متجدد  و  با مرزبندیِ انتقادی با  جریان سیاسی- فکریِ حاکم   و الگوهائی که این  هر سه جریان ،  برای زن مسلمان ارائه می کنند ، می باید پِی گرفت  ./

 پی نوشت :

 بخشهایی از این مقاله پیش از این - در بهار 89- با عنوان «مطهری و تاریخ مُذَنَّث» در سایت سابق احیا منتشر شده بود . مقاله حاضر ویراسته نوشته ای است که در مرداد 96 در nehzatehya.blog.ir منتشر شد./

  • ۹۶/۰۵/۲۹
  • احیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی