اهرم خارحی در سیاست داخلی
احیا |
سه شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۶، ۰۷:۱۲ ق.ظ |
۰ نظر
کدام شرایط و زمینهها اهرم خارجی را به عنصری کلیدی در فضای سیاسی یک واحد ملی، تبدیل میکند.
-----------------------------------
اهرم خارحی در سیاست داخلی
امیر حسین ترکش دوز
اصحاب علم سیاست، به این پرسش که «سیاست خارجی را با سیاست داخلی چه نسبتی است؟» پاسخهای مختلفی دادهاند. اما میتوان با ملاحظه نزدیک ترین نمونه های اطراف خود و صرفنظر از ملاحظات پیچیدۀ نظری نیز برای این پرسش، پاسخی فراهم کرد. درست است که، سیاست خارجی برای برخی دولتها اهرم مناسبی برای جبران نخواستنها و نتوانستنها در حل معضلات داخلی است، با اینحال دولتهایی هم بوده و هستند که هم ارائه حل معضلات یاد شده را در سر دارند و هم توان آن را در خود میبینند، اما به هر تقدیر از سرصداقت و البته با تحلیل نادرست به این جمعبندی رسیدهاند که راه حل مشکلات داخلی را میباید در فعال کردن اهرمهای خارجی جست.
البته اینچنین ذهنیتی، خاص دولتمندان نیست بلکه در طرف مقابل، در میان آنها که با هر انگیزهای سودای دستیابی به قدرت را در آیندهای دور یا نزدیک در سر میپرورانند نیز، میتوان جهتگیری تقریباً مشابهی را ملاحظه کرد. در میان آنها نیز گرچه هستند کسانی که جز به منافع خود به چیزی نمیاندیشند اما همه اینچنین نیستند. برخی از ایشان به جهت پارهای عوامل بینشی یا روشی یا شاید هم از سر ناگزیری بدین گزینه روی آوردهاند که مشکلات داخلی را با استفاده از برخی چراغ سبزها به طرف خارجی حل کنند. دراین صورت بی راه نیست اگر بپرسیم که مستقل از انگیزه ها و مبانی، کدام شرایط و زمینهها اهرم خارجی را به عنصری کلیدی در فضای سیاسی یک واحد ملی، تبدیل میکند. برخی پاسخ این سئوال را در آن دسته از تحولات تاریخی – ساختاری جستهاند که نظام جهانی را دستخوش خود ساخته و به موجب آن، مرزهای سیاستورزی در مقیاس ملی را مخدوش ساخته است. با این حال، در مورد شرایط خاص کشور ما ظاهراً باید عوامل دیگری را «علل قریب» به حساب آورد.
در شرایط کشور ما «جدا افتادگی حوزهۀ سیاست از لایه های درون گرای جامعه و عدم ارتباط دو طرفه و نهادینه میان این دو» ، و نیز «دور شدن سیاستورزی از الگوهای آئینی» از مهمترین علل در گرایش به اهرم خارجی در میان نیروهای سیاسی است. هر گروه و جناحی که بیشتر حامل این دو ویژگی باشد ظاهراً بیشتر درمعرض گرایش به بهرهگیری از اهرم خارجی برای حل معادلات سیاسی داخلی به سود خود است.
در سالهای گذشته اتکاء غالب نیروهای یک طیف سیاسی به لایه های غیر ملی و برونگرا در جامعه و دور شدن بیش از پیش ایشان از سیاست ورزی آیینی، به گرایشات پیش گفته دامن زد. سیاست خارجی در گفتار انتخاباتی جریان پیروز در دوم خرداد 76 ، حجم اندکی از کل گفتهها و شعارهای ایشان را از آن خود میساخت.با این حال پس از پیروزی ، بتدریج سیاست خارجی در نظر و عمل اصلاح طلبان جایگاهی پررنگ و پررنگتر به خود گرفت. تا آنکه در مقاطعی خط بهرهگیری از پشتوانه خارجی به روشنی در برخی رسانههای منسوب به طیف سیاسی مزبورآشکار بود. متأسفانه در پی برآمدن دولت نهم نیز نشانههای «حجیم شدن بیش از حد عنصر سیاست خارجی» در گفتار رسمی دولت و تا حدودی حامیان آن رو به آشکار شدن گذارد.
اگر دوران مبارزات انتخاباتی ریاست محترم دولت فعلی در سال ۸۴ را به یاد آوریم تصدیق خواهیم کرد که سیاست خارجی در گفتار ایشان همچون رئیس جمهور محترم قبلی یعنی جناب آقای خاتمی در دوران مبارزات انتخاباتی، «محوری» نبود. بلکه برعکس{ و به حسب ظاهر ) این معضلات ملموس زندگی تودههای فرودست و مذهبی جامعه بود که گفتار انتخاباتی ایشان را در میان دیگر گفتارها متمایز میساخت.
اینکه سیاست خارجی دولت میباید در تراز آرمانهای انقلاب شکل گیرد و اینکه مشی ادغام در نظم ظالمانهای که قدرتهای امپریالیستی برای جهان میپسندند مشی باطلی است تردیدی نباید کرد. اما سخن بر سر وزن توجه به مسائل خارجی و امید بستنهای بعضاً کاذب به موج آفرینیهای مناقشهپذیر جهانی در گفتار رسمی دولت و جناح تشکیل دهنده حاکمیت است.
البته تمایل ریاست محترم جمهور به مواجهه مستقیم با مردم و گرایشات مستضعف گرایانه در گفتار ایشان شایسته تحسین است، اما بعید به نظر میرسد که به صرف ارائه گفتارهای حماسی که مضمون مرکزی بیشتر آنها چالشهای خارجی نظام است و سپس ایجاد انتظارات و تعهدات برای نظام توانسته باشد دو حوزه جامعه و سیاست را به گونهای پایدار به هم نزدیک کند.
بگذریم از آنکه ما بیش از هر چیز نیازمند فعال کردن سازوکارهایی هستیم که به موجب آن به گونهای فعال و متقابل حوزه جامعه از معضلات و تصمیمات در حوزه سیاست و حوزه سیاست از معضلات جامعه و بازتاب گفتارها و تصمیمسازیهای خود در ذهنیت عامه مطلع شود؛ تا با فعال شدن این فرآیند بازخوردی، امکان تصحیح ذهنیتها در هر دو حوزه یاد شده و نهایتاً نزدیک شدن آنها به یکدیگر فراهم آید.
با اتکاء به اهرم خارجی (ولو این اهرم، شکل دهی به افکار عمومی ملتها به نفع دولت جمهوری اسلامی میباشد) و صرف تزریق شور و حماسه به ذهنیت عامه نمیتوان به نحو پایدار و مؤثر بر جدایی دو حوزه جامعه و سیاست فائق آمد؛ علاوه بر اینکه برخی اقدامات ضربتی و تخصیص اعتبارات گاه غیراصولی اگر درچهارچوب یک برنامه منسجم در جهت تغییر ساختار اقتصادی نباشد، تنها بر پیچیدگی مشکلات خواهد افزود. اگر آحاد مردم در شناخت معضلات و مشکلات و حتی ارائه راه حل به ارکان حکومت، فعالانه مشارکت داده شوند و مسئولین نیز در گفتگویی بیواسطه با ایشان به تصحیح برخی ذهنیتهای اغراقآمیز از منشأ مشکلات و حدود توانایی نظام در حل آنها ، آگاه شوند نیازی به رویههای نادرست پیش گفته نخواهد بود./
در شرایط کشور ما «جدا افتادگی حوزهۀ سیاست از لایه های درون گرای جامعه و عدم ارتباط دو طرفه و نهادینه میان این دو» ، و نیز «دور شدن سیاستورزی از الگوهای آئینی» از مهمترین علل در گرایش به اهرم خارجی در میان نیروهای سیاسی است. هر گروه و جناحی که بیشتر حامل این دو ویژگی باشد ظاهراً بیشتر درمعرض گرایش به بهرهگیری از اهرم خارجی برای حل معادلات سیاسی داخلی به سود خود است.
در سالهای گذشته اتکاء غالب نیروهای یک طیف سیاسی به لایه های غیر ملی و برونگرا در جامعه و دور شدن بیش از پیش ایشان از سیاست ورزی آیینی، به گرایشات پیش گفته دامن زد. سیاست خارجی در گفتار انتخاباتی جریان پیروز در دوم خرداد 76 ، حجم اندکی از کل گفتهها و شعارهای ایشان را از آن خود میساخت.با این حال پس از پیروزی ، بتدریج سیاست خارجی در نظر و عمل اصلاح طلبان جایگاهی پررنگ و پررنگتر به خود گرفت. تا آنکه در مقاطعی خط بهرهگیری از پشتوانه خارجی به روشنی در برخی رسانههای منسوب به طیف سیاسی مزبورآشکار بود. متأسفانه در پی برآمدن دولت نهم نیز نشانههای «حجیم شدن بیش از حد عنصر سیاست خارجی» در گفتار رسمی دولت و تا حدودی حامیان آن رو به آشکار شدن گذارد.
اگر دوران مبارزات انتخاباتی ریاست محترم دولت فعلی در سال ۸۴ را به یاد آوریم تصدیق خواهیم کرد که سیاست خارجی در گفتار ایشان همچون رئیس جمهور محترم قبلی یعنی جناب آقای خاتمی در دوران مبارزات انتخاباتی، «محوری» نبود. بلکه برعکس{ و به حسب ظاهر ) این معضلات ملموس زندگی تودههای فرودست و مذهبی جامعه بود که گفتار انتخاباتی ایشان را در میان دیگر گفتارها متمایز میساخت.
اینکه سیاست خارجی دولت میباید در تراز آرمانهای انقلاب شکل گیرد و اینکه مشی ادغام در نظم ظالمانهای که قدرتهای امپریالیستی برای جهان میپسندند مشی باطلی است تردیدی نباید کرد. اما سخن بر سر وزن توجه به مسائل خارجی و امید بستنهای بعضاً کاذب به موج آفرینیهای مناقشهپذیر جهانی در گفتار رسمی دولت و جناح تشکیل دهنده حاکمیت است.
البته تمایل ریاست محترم جمهور به مواجهه مستقیم با مردم و گرایشات مستضعف گرایانه در گفتار ایشان شایسته تحسین است، اما بعید به نظر میرسد که به صرف ارائه گفتارهای حماسی که مضمون مرکزی بیشتر آنها چالشهای خارجی نظام است و سپس ایجاد انتظارات و تعهدات برای نظام توانسته باشد دو حوزه جامعه و سیاست را به گونهای پایدار به هم نزدیک کند.
بگذریم از آنکه ما بیش از هر چیز نیازمند فعال کردن سازوکارهایی هستیم که به موجب آن به گونهای فعال و متقابل حوزه جامعه از معضلات و تصمیمات در حوزه سیاست و حوزه سیاست از معضلات جامعه و بازتاب گفتارها و تصمیمسازیهای خود در ذهنیت عامه مطلع شود؛ تا با فعال شدن این فرآیند بازخوردی، امکان تصحیح ذهنیتها در هر دو حوزه یاد شده و نهایتاً نزدیک شدن آنها به یکدیگر فراهم آید.
با اتکاء به اهرم خارجی (ولو این اهرم، شکل دهی به افکار عمومی ملتها به نفع دولت جمهوری اسلامی میباشد) و صرف تزریق شور و حماسه به ذهنیت عامه نمیتوان به نحو پایدار و مؤثر بر جدایی دو حوزه جامعه و سیاست فائق آمد؛ علاوه بر اینکه برخی اقدامات ضربتی و تخصیص اعتبارات گاه غیراصولی اگر درچهارچوب یک برنامه منسجم در جهت تغییر ساختار اقتصادی نباشد، تنها بر پیچیدگی مشکلات خواهد افزود. اگر آحاد مردم در شناخت معضلات و مشکلات و حتی ارائه راه حل به ارکان حکومت، فعالانه مشارکت داده شوند و مسئولین نیز در گفتگویی بیواسطه با ایشان به تصحیح برخی ذهنیتهای اغراقآمیز از منشأ مشکلات و حدود توانایی نظام در حل آنها ، آگاه شوند نیازی به رویههای نادرست پیش گفته نخواهد بود./
پینوشت:
۱ – بگذریم از آنکه ایشان، بنا به عللی، منجمله ناپیگیری این لایهها در سیاست ورزی و اجتناب آنها از متحمل شدن هزینههای سیاستورزی نتوانستند حتی با این سنخ لایهها نیز ارتباط معنیدار و مؤثری را تداوم بخشند.
۲ – این نکته را ناگفته نگذاریم که رقیب جریان موسوم به اصلاحات در انتخابات مزبور یعنی طیف موسوم به اصولگرا نیز بیبهره از مشی استفاده از اهرم خارجی در چالش با رقیب خود نبود. در این زمینه میتوان از مذاکرات یکی از چهرههای طیف موسوم به اصولگرا بانیک براون یکی از مقامات وزارت خارجه انگلیس، یاد کرد.
- ۸۶/۰۵/۱۶