دین سنت شده و دین تحول
امیرحسین ترکش دوز
نزدیک به پنجاه سال پیش دکتر علی شریعتی در نامه ای به یک دوست نوشت: «یکی از همفکران از من پرسید: به نظر تو مهمترین رویداد و درخشانترین موقعیتی که ما در سالهای اخیر کسب کرده ایم چیست؟ گفتم در یک کلمه: تبدیل اسلام از صورت یک فرهنگ به یک ایدئولوژی میان روشنفکران و از سنتهای جزمی موروثی به خودآگاهی مسئولیتزای انتخابی در وجدان عموم. اگر شما هم با این پاسخ موافق باشید باید بگوئیم اسلام در این لحظه از زمان دوران تکوین ایدئولوژیک خویش را می گذراند. درست همانند دوران تکوین نخستینش در سالهای بعثت. اختلاف این دو تنها بر سر منشأ آن است که در آن مرحله غیب بود و در این مرحله که ما در آنیم قرآن است. در آنجا مسئولیت ابلاغ و امامت بر دوش یک رسول مبعوث - نبی - بود و در این جا بر دوش تمامی روشنفکران مسئول که وارث پیامبرانند. تشخیص چنین موقعیت تاریخی و مرحلۀ تحولی یک نهضت بزرگترین شرط اساسی یک انتخاب درست و دقیق است. دوران تکوین ایدئولوژیک، مسئولیتهای خاص خویش را می طلبد و غفلت از آن یا کوچک شمردن آن عواقبی هولناک و فاجعه آمیز دارد که نخستینش ناتمام ماندن این تکوین است و در نتیجه عقیم ماندن نهضت و بی ثمر ماندن همه فداکاریها و شهادتها و در پایان قربانی شدن آن در برابر توطئه منافقان و بیداد جباران و به هرحال بیرون رفتن اسلام از صحنه است...»( علی شریعتی م. آ. شماره 1، صفحات 202 و 203)
اتفاق شگرف دهۀ پنجاه در ایران را معمولاً فروپاشی یک نظام سیاسی و شکل گیری نظامی دیگر می دانند اما شگرفتر و بزرگتر از آن اتفاق، تحولی بود که دین را در سپهری مُشرف بر عرف، در قالب یک نظام فکری - منطقیِ اثبات پذیر، همراه با نمودهای عینی- عملیِ دگرگونساز، صورتی جدید بخشید، این نظام و نمودهایش، نافی تمام عیار عرف نبود و با سنت - یا فرادهش تاریخی - رابطه ای پیچیده برقرار می کرد؛ بی آنکه گرفتار رَدّ و قبولِ ساده انگارانه شود. گفتار آموزگار تعالی، علی شریعتی که نمونه ای از آن را در فراز بالا ملاحظه کردید در جریان این تحول، نقشی کلیدی و کارساز اما ناتمام ایفا کرد. دین سنت شده و دین تحول لزوماً و در هر شرایطی در تقابل با هم نیستند؛ همینطور اسلام فرهنگ و اسلام ایدئولوژی که از هرکدام می توان تلقی های متفاوت و حتی متقابلی داشت! با این حال غفلت از تمایز اینها و پیچیدگی روابطشان نتیجه ای جز عقیم سازی دستاوردهای تاریخی و عقب گرد نیست. وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ.
در این مقاله خواهیم کوشید انحاءِ روابط مبان دینِ سنت شده و دین تحول را از دو حیث تحلیلی و تاریخی بررسی کنیم و وجوه قوت و ضعف دستاورد پیشینیان را با توجه به مسائل عاجل امروز دریابیم. همچنین در این زمینه به نقش بی بدیل اندیشه و رویکردی که استاد شهید مطهری از برجسته ترین حاملانش بود خواهیم پرداخت و آوردۀ این اندیشه را برای انتقالی که شریعتی از آن سخن می گقت معرفی خواهیم کرد.
***
متأسفانه شرایط لازم برای فعالیت احیا به صورت عادی فراهم نیست. دوستانی که پیش از این مخاطب مطالب ارسالی احیا بوده اند، می توانند - در صورت تمایل - با مسئول همین وبلاگ تماس بگیرند و این مقاله را از طریق ای میل دریافت کنند./
»
- ۰۴/۰۷/۲۹