احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

غیاب مستضعفان در معادلات سیاسی

احیا | چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۸۲، ۰۳:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر

«غیاب مستضعفان در معادلات سیاسی» نوشته ای بود که در  سال 1382- در آستانه نیمه شعبان - در سایت احیا منتشر شد . این یادداشت یکی از اولین نوشته های منتشرشده در احیا بود.

*********

غیاب مستضعفان در معادلات سیاسی
                        

امیر حسین ترکش دوز


شاید اینروزها، هیچ کس نداند که نیمه شعبان،روز ولادت امام مهدی(عج) روزگاری در این کشور، «روز جهانی مستضعفین» نامگذاری شده بود. یادکرد این روز که سهل است ،حتی خود واژه «مستضعفین» نیز به رغم خاستگاه قرآنی آن، این روزها از واژه های متروک و مهجور تلقی می شود. کسی چه می داند، شاید مهجوری این واژه قرآنی،ریشه در مهجوری خود قرآن داشته باشد؟ غفلتی که ما خود در کارِ شکل دادنِ آن بوده ایم، مائی که به مصداق «نبذوه وراء ظهورهم» از اسم قرآن بهره برده ایم، اما رسم آنرا به پشت سر افکنده ایم. مائی که در این سالها قرآن را به« اهواء و آراء خود» بازگردانده ایم و نه« اهواء» و« آراء»را به قرآن!
فرقی هم نمی کند که این عمل را روزگاری با «مطلق شمردنِ شخصیتهایی خاص» ، روز دیگر با «مطلق تلقی کردنِ ایدئولوژی های ترویجی قدرتهای بزرگ» و «معارف عصری» و دیگر روز با «تن دادن به پوچی و ابتذال زندگی روزمره» صورت داده باشیم.

از مظلومی و مهجوری قرآن در سالهای اخیر سخن گفتیم، اما  واژه «مستضعف» این مظلومیت مضاعف را داشته است که در همان سالهای رونق رجوع ظاهری به قرآن در ابتدای انقلاب نیز به صورتی مُحرَّف فهمیده می شد.
همان سالها نیز ، پُرگویی در باب «استضعاف» و «مستضعفین» تحت تاثیر جَو ّ و مُد و از زاویه متاثر از ایدئولوژی های متجدد صورت می پذیرفت، و لذا از آن مضمونی سر شار از «اکونومیسم» یا اقتصاد گرایی و" ابزار گرایی مارکسیستی" و "دولت گرایی نوع بلوک شرق "را می فهمیدند.
واقعیت آن است که مفهوم «استضعاف» همچون دیگر مفاهیم قرآنی، از آنچنان غنا و فربهی و تنوع مضمونی برخوردار است که تلقی های متاثر از ایدئولوژی های محدود متجدد، قادر به منتفی ساختن موضوعیت آن نیست.
بر خلاف تلقی های تنگ برخی چپ زدگانِ سالهای نخست انقلاب ،که «مستضعف» را ترجمان اسلامی «پرولتر» می انگاشتند، این مفهوم بسیار غنی تر از مفهوم «پرولت» در بافت معنایی مارکسی_لنینی است .مفهوم «استضعاف» مسئله «سلطه» و «شبکه نا عادلانه قدرت» را باز می تاباند، و صِرفاً به سلطه اقتصادی اشاره ندارد.
تا هنگامیکه آموزه های وحیانی فرا راه ما است، و تا آنگاه که با سرشت مبتنی بر سلطه جامعه به مثابه شبکه ای با توزیع نا عادلانه قدرت مواجهیم،نمی توانیم چشم برمفاهیمی همچون «استضعاف» و «مستضعف» ببندیم.
اگر این مفاهیم - آنچنان که امروز سوگمندانه شاهدیم- از گفتار سیاسی ما حذف نشده بودند،آنگاه در تحلیل و سیاستگذاری فرهنگی _اجتماعی شاهد سیادتِ مطالبات لایه های خاصی از اجتماع بر مطالبات دیگر لایه ها نبودیم.در سالهای اخیر بسیار سخن از « مطالبات زنان» و «مطالبات جوانان»گفته شده است ؛ تو گویی عناوینی همچون «زنان» و«جوانان» به گروههایی همگن  اشاره دارند،حال آنکه در درون همین جماعات شاهد ستیزه هایی فروخورده و عنایت نشده ایم. اگر به این نکته مهم عنایت می کردیم، بسیاری از گفتمانهای اغواگر که خود را منعکس کننده مسائل اقشار ستمدیده ای چون «زنان» منعکس می کرده اند نمی توانستند مطالبات زنان بورژوا یا لایه هایی از زنان نو کیسه و تازه به تجدد رسیدۀ وابسته به حکومت را به نام مطالبات تمامی«زنان» قلمداد کنند و پدیده سلطه را در سطح گفتمانی تداوم بخشند. راهنما قرار دادن مسئله «استضعاف» به خوبی ذهن ما را به مناسبات نا عادلانه قدرت در درون جامعه زنان ,جوانان و ... جلب می کند و به راههای پنهان و پیچیده اِعمالِ سلطه، رهنمون می شود.

حُسنِ مفهوم«استضعاف» دقیقاً همین توجه دادن به «چند وجهی» و «پیچیده بودنِ پدیده سلطه» است. بِدان نحو که گاه خودِ سلطه شونده نیز  می تواند توجهی به آن نداشته باشد یا حتی از وضعیت زیر سلطه بودن خرسند باشد.   شکلگیری وافعیتی با عنوان «مستضعفان نا صالح یا ظالم به نفسِ خود»  یکی از مصداق ها از همین پیچیدگی است. مفهوم«استضعاف»، واقعیت سلطه را درتمامی ابعاد اقتصادی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی باز نمایی می کند .  از اینرو،به آفتِ ایده های مشابه در جنبش چپ - که به بنیادهای غیر اجتماعی «سلطه» بی اعتنا است -دچار نیست.
 بعد از توجه به ضرورت طرح دوباره و  توجه به غنای این مفهوم - یعنی استضعاف-  است که می توان انتظار داشت،«مستضعفان صالح» که به رغم کمیت و کیفیت  خود در جامعه سیاسی ما ، سخنگویی ندارند، بیان سیاسی خود را پیدا کنند، و با فعال شدن در معادلات سیاسی راه را برای «وراثت مستضعفان» در غایت تاریخ بگشایند./

  • ۸۲/۰۷/۰۲
  • احیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی