احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

انتخابات و حکایت کم مایگی و کژتابی در چالشهای گذرا

احیا | پنجشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۸۴، ۰۷:۵۴ ب.ظ | ۰ نظر

بازنشر دومین بیانیه احیا در آستانه انتخابات نهم ریاست جمهوری- خرداد 1384 

***************

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در انتخابات شرکت می کنیم اما از منازعه موجود کناره می گیریم

 

عن امیرالمومنین علی (ع) فی نهج البلاغه: کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ضَرعٌ فیحلب

از امیر المومنین علی علیه السلام  : به هنگام فتنه چنان شتر دو ساله باش که نه پُشتی دارد تا به سواری گرفته شود و نه (امکان دوشیده شدنش موجود است)...

چالش سیاسی در کشور ما بار دیگر گرمی گرفته است. گروه های درون نظام و آن بخش از اپوزیسیون که در خود رمقی برای مبارزه سیاسی می بینند خود را برای آوردگاه نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آماده می کنند. انتخابات آتی را با توجه به تکثر قابل توجه دیدگاهها و کاندیداها باید از افتخارات نظام جمهوری اسلامی به شمار آورد. هیچ منصفی نیست که انکار کند که این انتخابات در تاریخ معاصر سرزمین ما اگر نگوئیم بی نظیر، کم نظیر است. چرا که اکنون گروههایی در صحنه رقابت حاضرند که بعضا اعتقادی به بنیادهای آئینی نظام نداشته و صراحتا در برخی تحرکات ضد حکومتی در سالهای اخیر، به نحوی از انحاء موثر بوده اند. بی شک سهم مقام رهبری نیز در تثبیت این افتخار برای نظام جمهوری اسلامی، نقشی چشم ناپوشیدنی است که اهل انصاف، به رغم حب و بغض های برخی، از تصریح به آن خودداری نخواهند کرد. اما به رغم این حُسن، انتخابات آتی در شرایطی در کانون توجه سیاستمداران در هر دو سوی پوزیسیون و اپوزیسیون قرار گرفته است که مسائل بنیادین جامعه ما در محاق فراموشی است. شاید از همین روست که توده ها که گرچه همواره به دعوت ضد انقلاب روی خوش نشان نداده اند، با نفس این چالش و چالشگرانش کمتر احساس پیوند می کنند. در این صورت انتخابات نهم را چگونه باید تحلیل کرد؟ تا چه حد این پدیده در سرنوشت جامعه ما و نهضت بهمن 57 تاثیر گذار خواهد بود؟ گفتار ها و شعارهای رقیب چه نسبتی با مشکلات بنیادین جامعه و معضلات ملموسی که توده ها در زیستِ واقعا موجود خود با آن دست به گریبانند دارد؟ گفتارها و شعارهای مزبور تا چه میزان مشکلات و موانع فراروی نهضت بهمن 57 و آرمان های آن را هدف قرار داده اند؟ و بالاخره ما که علقه ها و آرمانهایمان در قالب نهضت اسلامی و نه سامانِ بوروکراتیک مستقر و اقتضائات و اهدافش تجسم یافته است و کانون توجهمان نه چونان پوزیسیون "حفظ قدرت" و نه همچون اپوزیسیون "کسب قدرت" است، در انتخابات آتی چه موضعی می بایست انتخاب کنیم؟

در نظر ما، در منازعه موجود (یعنی منازعه حول انتخابات نهم) همان طور که آوردیم گشاده نظری نظام جمهوری اسلامی شایسته تحسین است، اما در عین حال این منازعه واجد 3 ویژگی بارز منفی نیز می باشد. خصوصیتی که تعیّن بخش نحوه مواجهه ما با آن خواهد بود. (نیاز به ذکر نیست که تأکید ما بر نقاط منفی منازعه موجود نه به معنای انکار ویژگیهای مثبت این منازعه، بلکه به جهت جلب توجه علاقمندان نهضت و نظام اسلامی به آفاتی است که در صورت چاره نکردن، پیامدهای ناگوارتری در پی خواهد داشت):

1-غفلت از بنیادها در گفتار متنازعین:

انتخابات نهم را در شرایطی پیش رو داریم که نه تنها معضلات بنیادین جامعه، نظام و نهضت اسلامی کماکان به قوت خود باقی است، بلکه اندک توجهی نیز بدانها، از سر تحقیق، صورت نمی پذیرد. تو گویی گروههای سودمحور درگیر (مستقل از تدین شخصی عناصر متشکله آنها) گرچه برحسب ظاهر بنا را بر جدایی و افتراق با یکدیگر گذارده اند، اما در این امر با هم در اشتراک اند که در عمل اجتماعی و سیاسی، عالم و آدم را از سر منافع خود بنگرند و شاید از همین رو است که معضلات بنیادین جامعه، نظام و نهضت به وادی فراموشی سپرده می شود. اگر در حوزه سیاست سخن از مردم است، تمامی همّ ِطرفهای درگیر مصروف افزایش آراء کاندیدای مورد نظر خود و در خوشبینانه ترین حالت، افزایش میزان شرکت کنندگان در انخابات است. حال آنکه تنها کیفیت آراء است که با مسئله نظام یعنی هرز رفتن پایگاه اجتماعی و معضل جامعه یعنی، انفعال سیاسی پیوند دارد. همچنین بزرگترین ویژگی گفتارهای سیاسی درگیر، غفلت از "هدف" است. و به همین خاطر است که در مورد اهداف نظام و جامعه، کمتر مناقشه و بحث صورت می پذیرد و کوتاه مدت اندیشی تا به از سر گذرانیدن همین واقعه سیاسی پیش رو، خصلت نمای ذهنیت غالب سیاستمداران ما گشته است. آنها خودآگاه یا ناخودآگاه به همین مشغولند که فلان پروژه عاجل همچون انتخابات را از سر بگذرانند اما اینکه باید برای بعد چه بکنند و یا تبعات گفتارها و اقدامات امروز آنها در آینده چه خواهد بود کمتر ذهن ایشان را به خود مشغول می سازد. علاوه بر این، در منازعه موجود رفتار انتخاباتی کاندیداها نیز همچون گفتار رسمی آنها بیشتر "حیلت اندیش" است تا "غایت اندیش". این معنا حتی در مورد غایت شخصی کاندیداها نیز صادق است. ذهن غالب سیاستمداران ما آنچنان نسبت به درستی یا نادرستی پیروزی در انتخابات فارغ البال گشته که به خوبی شاهدیم که چگونه توسل به هر وسیله و حیلتی حتی سخیف ترین آنها برای ایشان مباح گردیده است. البته این بلیه را نه تنها در حوزه سیاست که در دیگر عرصه های زیستِ اجتماعی نیز شاهدیم. کما اینکه در عرصه اقتصاد ترجیع بند تکراری قریب به اتفاق گفتارها، خصوصی سازی، سرمایه گذاری خارجی، کوچک سازی دولت و مشهورات و مقبولاتی است که سیاستمداران آسان پسند ما که در عین حال به شدت نسبت به توانائیهای خود متوهم اند، آنها را واگویه می کنند؛ مشهورات و مقبولاتی که ریشه در بولتن های صادره از سوی سازمانهای جهانی و درک ناقص و سطحی سیاستمداران ما از منشورات مزبور دارد. هم اینان اینجا نیز به ارزش نظری مفاد اظهارات خود، چندان توجهی ندارند، بلکه گزاره هایی را مکرر در مکرر بازگویی می کنند که گمان برده اند به ترقی شخصی ایشان در فضای واقعا موجود یاری می رساند. ما در این موضع به خوبی شاهدیم که چگونه مسئله "هدف" چه در سطح جمعی و چه در سطح فردی در ذهن و ضمیر متنازعین موجود غایب است. آنها به گونه ای از خصوصی سازی، کوچک سازی دولت و امثالهم سخن می گویند که تو گوئی اینها که شأنیتی جز ابزار بودن ندارند برای ایشان شأن هدف را یافته اند. در فرهنگ و اجتماع نیز مضمون و گفتار اکثریت قریب به اتفاق کاندیداها استفاده زبونانه از حساسیتهای غیر دینی و غیر انقلابی و گاه نمادها و مضامین سخیف و کوچه بازاری است.

در اینجا نیز در خوشبینانه ترین تحلیل، "هدف"، صِرف "جذب" است. آن هم در یک چالش سیاسی عاجل. اینکه این جذب برای چه صورت می پذیرد و یا استفاده از حساسیتهای مزبور چه تأثیراتی را در آینده از پی خواهد داشت، مسائلی نیست که شایسته توجه سیاستمداران فارغ البال ما قرار گیرد!

2-  منازعه موجود بازی محدود میان سیاستمداران درون و برون نظام:

بیش از دو سال پیش و پس از اعلام نتایج نخستین دوره انتخابات شوراها در بیانیه ای با امضای جمعی از فعالین سابق جریان دوم خرداد آوردیم که: " اکنون انفعال سیاسی، بلیه ای است که همه جناحها و گروههای سیاسی درگیر را با بحران مواجه ساخته است. بلیه ای که نه تنها پوزیسیون که بیشتر از آن اپوزیسیون را نیز از پایگاه اجتماعی بالفعل یا بالقوه خود جدا کرده و سیاست ورزی در میهنمان را به بازی محدود میان نخبگان مبدل ساخته است."

اکنون نیز، دقیقا از همین رو است که مردم به درگیری سیاست مداران با یکدیگر به چشم یک بازی ناآشنا و بیگانه می نگرند. زبان سیاست مداران (بخصوص مخالفین حکومت که پیشتر با فرهنگ و مذهب این ملت وداع گفته اند) برای ایشان نامفهوم است. توده ها یا بهتر بگوئیم جبهه کار و زحمت (در وسیعترین و عمیق ترین معنای آن و نه در تلقی اکونومیستی مارکسیست ها) یعنی آنها که درگیر معضلات مادی و معنوی زندگی اند، از سِرِّ درگیریها و تنازعات فی مابین سیاستمداران سر در نمی آورند. آنها بین دعوای سیاستمداران با زندگی ملموس خود و دغدغه ها و تنگناها و معضلات مادی و معنوی خود و خانواده خود نسبتی نمی بینند.

3- آئین زدائی از منازعه:

 کاندیداهای محترم گرچه همگی در زندگی شخصی خود لااقل از ملتزمین حداقلی به دیانت اند، اما عمل سیاسی-اجتماعی آنها کمترین میزان از پیوستگی با ریشه های اعتقادی را فرا می تاباند. تو گویی اینان از اظهار دینداری خود شرمناک اند و یا جامعه ما از حیث معنویت و تدین به اندازه معیشت مادی خود دچار خلل و فتور نیست! متأسفیم که بگوئیم اکنون اگر اجماعی است، اجماع بر سر اقتصاد بازار و الحاق به نظام سرمایه داری جهانی است و آنها که در این میان مناقشه ای دارند نیز، یا نیل به اقتصاد بازار را موکول به آینده می کنند و یا خام خیالانه قائل به تجزّی اند که می توان حاکمیت سرمایه و خصوصی سازی را در عرصه اقتصاد داشت، اما در زندگی فرهنگی جامعه، نه!!! بگذریم از آنکه در فرهنگ و اجتماع نیز همه آنها به دلخواه یا ناگزیر (آنچنان که در عملکرد به اصطلاح ارزشگراترین جریانات درگیر شاهد بوده ایم) به تسلیم در برابر سبک زندگی بورژوایی و لایه های لمپن این طبقه تن می دهند. کما اینکه پیش از این صدا و سیما و حوزه هنری و شهرداری اصولگراها هر یک در مرتبه ای و با شدت و ضعف به همان راهی رفته اند که ارشاد اصلاح طلبان سر سپرده بود. البته از انصاف نباید گذشت که در چالش موجود، یکی دو کاندیدا رفتار منضبط تری را از خود به نمایش گذاشته اند. با این حال، حال و هوای کلی فعالیت کاندیداهای متکی بر جناحها و گروههای سیاسی، آئینی نیست. (گرچه همگی در زندگی شخصی خود از ملتزمین به دین و آئین اند.) با این اوصاف وقتی آوردگاه سیاست واقعا موجود آوردگاهی دائر مدار منافع شده و از آن تا حدود زیادی دین زدائی شده است؛ وقتی منازعه موجود منازعه ای است که چونان حجابی مانع ظهور منازعه واقعی میان اسلام و کفر، توحید و شرک، استضعاف و سلطه و کار و سرمایه (نه در تلقی محدود و تنگ مارکسیستی) می گردد و مسائل و معضلات بنیادین را آنچنان که آوردیم به محاق می افکند، قابل درک خواهد بود که از این منازعه و جانب داری از یکی از طرفهای درگیر کناره گیریم و به فرمایش مولا سلام الله علیه عمل کنیم که" کن فی الفتنه کالبن اللبون".

اما با این همه، این، تنها یک سوی ماجرا است: گرچه بیان این مدعا که: "انتخابات آتی برای نظام بازی مرگ و زندگی است"، چیزی جز گزافه گویی نیست، اما به هر تقدیر دشمنان ایران و اسلام و آنها که آرمانهای بلند نهضت بهمن 57، با منافع و تمنّیاتِ پَستِ آنها ناسازگار است به انتخابات مزبور به مثابه مجالی برای ضربه به نظام، آن هم بعنوان راه عبوری برای ضربه به نهضت اسلامی و آشکارتر بگوئیم، بنیان اسلام و ایرانیت می نگرند.

از این رو بر ما است که کناره گیری پیش گفته را به نحوی سامان دهیم که بیش و پیش از مرزبندی ما با سیاستمداران سود محور داخلی، ضد انقلاب و حامیان امپریالیستش را ناکام گذارد.

داستان ما و سیاستمدارن دنیا دار با نظام، همان داستان معهود "مادر و مدعی با فرزند" است. گرچه  ما به لحاظ سن و سال از متنازعین موجود کِهتریم، اما به لحاظ عقیدتی خود را چونان خیل توده های بی نام و نشان و "مستضعف مانده" ، صاحبان واقعی این نظام می دانیم و بدان علقه ای داریم که از سرچشمه های اعتقادی ما آب می خورد. از این رو در چالش با متنازعین موجود مکلفیم که چالش خود را به نحوی سامان دهیم که در شرایط حساس کنونی و به خصوص باتوجه به تهدیدات عاجل قدرتهای بیگانه و امکان تغییر بالانس قوا به سود نیروهای ضد میهنی مدرنیست در داخل کشور، ثُلمه ای به نهضت اسلامی وارد نیاید.

ما بر این باوریم که می بایست در انتخابات فعالانه شرکت کرد و دیگران را نیز به شرکت در آن، ولو با دادن رأی سفید تشویق کرد. اما با مرزبندی با طرفهای درگیر و نیز کسب صلاحیت آتی، نیروی خود را برای منازعه واقعی علیه دین ستیزی و معنویت زدائی، علیه سلطه طلبی در دو مقیاس جهانی و ملی، علیه حاکمیت سرمایه و علیه بازگشت به سبک زندگی پیش از انقلاب و نیز مستحکم کردن پایگاه دیانت در میان توده اجتماعی و بخصوص لایه های فرودست ایشان ذخیره نمود.

ایمان بیاوریم که با تقوای سیاسی و تاریخی، اگر نه در کوتاه مدتِ عاجل، اما به هر تقدیر در هنگامه ای که "قدر شیء" ایجاب نماید، خداوند برای ما گشایشی ایجاد خواهد نمود.

و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب

    نهضت اسلامی احیا

84/3/19

 

"نهضت اسلامی احیا" نامی برای یک تشکیلات سیاسی به معنای متعارف کلمه نیست، بلکه عنوانی است برای یک "کوشش دینی-فکری" که هدف خود را در درجه نخست، آموزش و تربیت نیروهای آگاه و متعهد به نهضت اسلامی بهمن 57 در نسل جدید و در درجه بعد و عندالاقتضاء آگاهی بخشی عمومی قرار داده است.

"نهضت اسلامی احیاء" به عنوان بستری برای این "کوشش" هنوز در مرحله تکوین و کسب صلاحیت است.

بیانیه هایی که با این امضاء منتشر می شود- در ادامه بیانیه های تحلیلی ما ، در سالهای 81 تا 82 به جهت ضرورتهای عاجل و با رویکرد آگاهی بخشی عمومی، توسط یکی از برادران به رشته تحریر در می آید و از سوی برخی از مرتبطین با فعالیتهای آموزشی نهضت، مورد حمایت قرار می گیرد.

 برای اطلاع از بیانیه های قبل می توانید به پایگاه اینترنتی www.ehyaa.net مراجعه نمائید{توضیح امروز : این ارجاع مربوط به سال 84 است .فعالبت سایت  از سال 93 متوقف شد }

  • ۸۴/۰۳/۱۹
  • احیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی