احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

گزارشی از کتاب «بردگی فکری» نوشته استاد رضا اصفهانی

احیا | دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۳۴ ق.ظ | ۰ نظر

نگارش اول

«بردگی فکری» یکی از نوشته های مرحوم رضا اصفهانی است . نویسنده در این کتاب - یامقاله بلند -  به مسئله ای مهم پرداخته  است ؛ مسئله ای که خاص زمان و مکان خاصی نیست بلکه مسئله همه دورانها است : مسئله دیروز و امروز و  مسئله فردا . رضا اصفهانی احتمالاً تنها نویسنده ای است که کتابی را مشخضاً با همین عنوان در دهه های اخیر در ایران  به رشته تحریر در آورده است ؛ گواینکه متفکران و مصلحانی دیگر- در سالهای پیش از پیروزی انقلاب-به صورت عمیقتر - در خلال آثار خود به کرات به بحث بردگی و تجلیات آن در عرصه های مختلف زندگی پرداخته اند.  . واقعیت آن است که آنچه بیش از خود  این کتاب ، مهم است  موضوعی است که  نویسنده  فقید کتاب بدان پرداخته  است .

«بردگی فکری » چند ماه قبل از پیروزی انقلاب  - در فروردین پنجاه و هفت - در صد و چهار صفحه در تهران منتشر شد . مرحوم اصفهانی در نخستین صفحه کتاب نوشته است :«آنچه را که در این اوراق می خوانید مقاله تقریباً مفصلی است که چندین سال پیش برای عامه مردم و در سطح فکر آنها نوشته شده بود و اکنون هم که پس از یک بازنگری سریع به چاپ رسیده است ، نباید مقاله ای بالاتر از همان سطح  تلقی شود و اما تحقیق درباره شکلها و ریشه های دیگر بردگی فکری  و نیز راههای بنیادیتر مبارزه با آن موکول به فرصتی است که همواره آن را از خدای بزرگ می طلبم و به هر حال بعید نیست مطالعه این نوشته خیلی هم بی فایده  نباشد »

 اصفهانی نوشته خود را با بحثی مبنائی آغاز می کند . او می نویسد: «خداوند انسان را آزاد آفریده است او می تواند فکر کند و خوبیها و بدیها را تشخیص دهد آنچه را که به سودش تمام می شود انتخاب نماید  و از آنچه برایش زیان آور است بپرهیزد . اما گاهی این انسان بر اثر بی اعتنایی به شخصیت حقیقی خود آنچنان آزادی خودش را از   دست میدهد  که گویی شیئی خودکار و بدون اراده آفریده شده است  و در این وقت است که سرنوشت زندگی او به دست دیگران تعیین می گردد  و آنچه را آنها می خواهند او باید بلا اراده انجام دهد اگر چه خواسته های آنان او را به خاک مذلت  و بدبختی بنشاند و باعث هلاک و نابودی همیشگی او گردد . او دیگر یک انسان معمولی نیست و درست مانند طوطی سخنگویی است که بدون درک و تشخیص مطلب ، آنچه را که به او آموخته اند بازگو می کند و آنچه را که از وی می خواهند کورکورانه انجام می دهد  و یا مانند گوسفندی است که به متابعت از گوسفندان دیگر مسیری را که چوپان میل دارد طی می کند اگرچه این مسیر به سلاخ خانه منتهی گرددد او گرچه خود را یک انسان می نامد ولی در حقیقت انسان نیست چون کسی که مانند حیوانات ، برده فکرِ دیگران است و از بزرگترین خصیصه انسانی که آزادی است محروم می باشد ، نمی تواند انسان باشد »( ص 7 و 8)

مرحوم اصفهانی در ادامه می نویسد: «بردگی فکری ...بسیار سخت تر از بردگی معمولی است . چون در بردگی معمولی اگر چه انسان به زور و اجبار تحت تصرف دیگران در می آید و مجبور است آنچه را آنها می خواهند انجام دهد اما در عین حال ممکن است اراده اش را از دست نداده باشد و حال آنکه در بردگی فکری اگرچه تن ظاهراً آزاد است اما فکر که پایه و اساس زندگی بشر است ، در اسارت است . به همین جهت بردگان معمولی بر اثر نیروی تشخیصی که دارند ممکن است یک روز علیه مالکان خود قیام کنند و با نقشه و تدبیر خودشان را از چنگ آنها برهانند همچنانکه در طول تاریخ صدها و هزارها بار چنین واقعه ای تحقق پیدا کرده است ولی بردگان فکری به خاطر عدم تشخیص مصالح و مفاسد خود ممکن است بدنهای خود را نیز در اسارت دیگران در آورند »(ص8)

استاد اصفهانی در ادامه سخن خود ،  اظهار امیدواری می کند که با ذکر  برخی شواهد و نمونه های تاریخی در کتاب روشن گردد که « تعداد بردگان فکری چه قدر بیش از بردگان معمولی است و نیز این حقیقت آشکار شود که آنها که بردگیهای معمولی را محکوم می کنند در زیر نقاب "آزادی" ، خود را به یک معنا  و دیگران را به معنای دیگر بنده و برده می کنند » .(همان)

 نویسنده ، بردگی فکری  را از حیث عامل ایجاد که درونی باشد یا بیرونی به دو قسم تقسیم می کند و در عین حال تذکر می دهد که« در بردگی نوع دوم اگرچه استثمارگران عامل مهمی هستند ولی ... بدان معنی نیست که این دسته از بردگان فکری کاملاً بی تقصیرند زیرا چنانکه گفتیم خداوند به انسان نیروی تشخیص داده است و او در مقابل این نعمت الهی مسئولیت بزرگی به عهده دارد و باید آنقدر متوجه حال خود باشد که فریب دیگران را نخورد  و اصولاً مجالی برای پیاده کردن نقشه های فریبکارانه به آنان ندهد ..... خلاصه برده و بنده فکری دیگران تنها به این عنوان که آنها باعث اغوای او شده اند نمی تواند شانه از زیر بار مسئولیت و عواقب وخیمی که دامنگیر زندگانیش می شود خالی کند و چه بسا که گاهی از اوقات گناهی معادل استثمارگر داشته باشد »(همان)

در نظر نویسنده بردگیِ فکریِ نوعِ اول (با عاملیتِ خودِ شخص  ) است که معمولاً آدمی را به بردگیِ فکریِ نوعِ دوم  (با عاملیت بیرونی ) سوق می دهد.

در فرازهای بعدی کتاب مصادیق قسم اول بردگی ذکر شده و درمورد هریک توضیح داده می شود .اصفهانی در باره رابطه احترام به سنن و بردگی فکری می نویسد:«قرآن ... تقلید کنندگان چشم و گوش بسته از راه و روش پدران را محکوم می کند و در مقام توبیخ و سرزنش این گونه افراد می فرماید : اگر پدران آنها هیچ نفهمند آیا بازهم از آنان تقلید می کنند؟  » (ص13) این تقلید هم  می تواند رنگ و بویی دینی داشته باشد و هم رنگ و بوی ملی ؛ به تعبیر نویسنده:«احترام چشم و گوش بسته به هر چه که نام سنت ملی بر روی آن نهاده شده است احترام به خودمان نیست بلکه بر عکس چون این کار با چشم و گوش بسته و کورکورانه انجام می گیرد اهانتی بزرگ است که  به شخصیت انسانی خویش روا می داریم  و در حقیقت با این عمل خود به دیگران اعلام می کنیم  که علیرغم آزادی و نیروی تشخیصی که خداوند به ما ارزانی داشته است ما هنوز بنده چشم و گوش بسته گذشتگان خود هستیم ». ص15 اما «پیروی از سنن مذهبی - اگر واقعاً مربوط به یک مذهب کامل آسمانی باشد-  هرگز موجب بردگی فکری نیست بلکه فقط نوعی انجام وظیفه  و اظهار بندگی نسبت به پروردگار است  و پیروی از راهی است که آدمی را به سوی کمال سوق می دهد و در او حالت مبارزه با هر نوع استثماری را ایجاد می کند  » ص 10 و 11

در فرازهای بعدی  اصفهانی تحت عنوان شخص پرستی به «شخصیت پرستی مذهبی » ، «شخصیت پرستی علمی» و «شخصیت پرستی ملی» می پردازد. نویسنده فقید کتاب تصریح می کند که   :«مذاهب الهی مخصوصاً مذهب اسلام همیشه با شخصیت پرستی از جمله پرستش شخصیتهای مذهبی مبارزه می کردند  و همواره تأکید می نمودند که راه و روش مردم در احترام به شخصیتها نباید غیر واقعبینانه باشد  و به همین جهت پیروان این ادیان حق نداشتند حتی پیغمبران خدا  را دارای مقامی فوق مقام انسانی بدانند  و برای آنان شخصیتی بالاتر از شؤون بشری قائل شوند » ؛«در صورتیکه طبق تعالیم اسلام نه تنها هرکس حق دارد بلکه موظف است اشتباه خطاکاران را (دارای هر مرتبه ای که باشند) به آنها تذکر دهد ».

رضا اصفهانی بعد از ذکر شخصیت پرستی علمی به شخصیت پرستی ملی اشاره می کند و می نویسد:«بسیاری از افتخارات که به گذشتگان نسبت داده می شود ساخته و پرداخته اذهان افسانه آفرین خود مردم است چون همانطور که تجربه نشان داده است مردم نوعاً در باره قهرمانان ملی و مذهبی خود افسانه های مبالغه آمیزی می سازند که با عقل هیچ موجودی وفق نمی دهد » حال آنکه « انسان برای آنکه آزادی فکری خودش را از دست ندهد نباید درباره شخصیتهای ملی اعتقادات مبالغه آمیزی داشته باشد » البته نویسنده  تذکر می دهد که «آنچه تا اینجا گفتیم درباره آن دسته از شخصیتهای ملی بود که واقعاً برای ملتهای خود افتخاراتی آفریده اند  و گرنه تقدیس آن عده از فریبکاران که که با نقشه ها و دسیسه های گوناگون ،خودشان را به عنوان شخصیتهای ملی معرفی کرده اند بسیار خطرناکتر است » به عنوان نمونه «وقتی انسان در کتابهای تاریخی همچون تاریخ طبری  و تاریخ ابن الاثیر و تاریخ های دیگر می خواند که کسانی همچون المقنع و مازیار و بابک برای رسیدن به حکمفرمایی بر توده بینوا، تحت عنوان مبارزه با خلفای ستمگری مانند خودشان ده ها هزار نفر را به خاک و خون کشیدند دچار بسی شگفتی می شود که چطور برخی از نویسندگان ما آنان را به عنوان بزرگترین شخصیتهای ملی تقدیس می کنند  و چیزی باقی نمانده است که آن افراد را بپرستند . درست  است که آنان با خلفای ستمگر عباسی می جنگیدند  ولی آیا مگر هر هر ظالمی که با ظالم دیگر می جنگد هدف انسانی دارد ؟ و آیا مگر هرکس که مارک ایرانی داشت و برای بدست آوردن قدرت با رقبای خود جنگید می تواند به عنوان یک شخصیت حماسه آفرین ملی تقدیس شود؟»

اصفهانی درباره تعصب مذهبی و نقش آن در شکل گیری و تداوم بردگی فکری توضیح می دهد که مقصود از تعصبِ اصطلاحی «دفاع کورکورانه و بدون منطق و دلیل از چیزی است که انسان به آن عقیده دارد » .«این گونه تعصب ،همیشه جلوی درک حقیقت را می گیرد و انسان را همچون مگسی که دام عنکبوتی محبوس است در طلمات پندارها و تخیلاتش زندانی می کند و نمی گذارد که او درباره حقایق و واقعیات جهان هستی بیندیشد» . استاد اصفهانی در همین موضع  - به درستی - تذکر می دهد که  «ما اگر ذیلاً درباره تعصب مذهبی بحث می کنیم منظورمان این گونه تعصب است نه تعصب به معنای دفاع منطقی از عقیده »«تعصب مذهبی و دفاع کورکورانه از عقیده نزد هرکس که باشد نشانه بردگی فکری است چون چنین شخصی برده چشم و گوش بسته پندارهای موهوم خود می باشد و نمی تواند از دلیل و منطق که انسانهای آزاد از آن استفاده می کنند بهره برداری کند .... »

دلبستگیهای نژادی ،مال پرستی و بردگی فکری ،جاه پرستی و بردگی فکری از دیگر عناوین طرح شده در کتاب بردگی فکری است .اصفهانی جاه پرستی را تکوین بردگی فرکری اینجنین بیان می کند : «ملتها در طول تاریخ بیش از هر چیز طعم تلخ جاه پرستیهای زمامداران خود را چشیده اند . لبته گاهی این جاه پرستی عنوان مذهبی به خود می گرفت و افراد جاه پرست نلم خلیفه یا  پیشوای  دینی بر خود می گذارند و گاهی هم این عنوان را نداشتند ».

از مضامین شایان تامل کتاب  که - همراه با شواهدی دیگر نشان دهنده جامعیتِ دیدِ مصلحانِ مجاهدِ مسلمان در دهه های قبل است- توجه رضا اصفهانی به موضوعِ بردگیِ شهوت و و رابطه آن انحطاط فکری است .اصفهانی در این زمینه می نویسد: «هم اکنون شهوت جنسی ملیونها برده دارد ولی این بردگان مانند بزرگان و زمامداران گذشته نیازی به ترتیب دادن حرمسرا ندارند و مردم عادی نیز که می خواهند در بهره برداری از غریزه شهوت زیاده روی کنند مانند دوران قدیم به زحمت و رنج نمی افتند  » استاد اصفهانی به صراحت  از دختران و پسرانی انتقاد می کند  که بی بندو باری و بی عفتی را نشانه آزادی و ترقی می دانند .(ص 34) به طور کلی باید گفت در مساعی مصلحان و مجاهدان عدل طلب ، روشن اندیش و پیشرو در بیش از یکصد سال اخیر ، هم به نقد عامه مردم توجه می شده و هم به نقد نخبگان قدیم و جدید و هیئتهای حاکمه و طبقات ممتاز جامعه . این خصوصیت ،تلاش ایشان را از جنبشهای شبهه پوپولیستی عوام انگیز  که در سالهای اخیر درمیهن ما با تابلوی عدالت فعالیت می کرده اند و می کنند ،جدا میکند. مصلحان و مجاهدان مزبور به درست ترین معنای کلمه مردمی بودند اما نمی کوشیدند عوام پسند باشند ؛ اگر عوام پسندی را نه اجتماعی شدن  یک فکر و طرز عمل و رشد و تعالیِ خود جوش و خودخواسته همگان  بلکه مبنا قرار دادن پسند رایج توده ها  یا اقشاری از ایشان و تراش دادن  ایده و راه و رسم مطلوب  مطابق با چنین پسندی تعریف کنیم.  

در فرازی دیگر از کتاب  تحت عنوان ضعف نفس و بردگی فکری بحث سابق یعنی بردگی شهوت و همچنین بحث از دیگز تجلیات بردگی تعمیق می شود. استاد اصفهانی می نویسد:  «اگر یک بررسی دقیق و کلی درباره بردگیهای مختلف فکری به عمل آوریم خواهیم دید که عامل اصلی و اساسی همه آنها ضعف نفس بوده است منتهی گاهی از اوقات انسان بر اثر این ضعف نفس خودش را در مقابل دیگران می بازد و گاهی هم در مقابل امیال و هوسهای نفسانی اش سر تعظیم و عبودیت فرو می آورد »(ص41)

بحث بسیار مهم دیگری که  در بردگی فکری باید به آن پرداخت این است که گاه علیه بردگی فکری سخن گفته می شود اما نه فقط عملکرد قائلان بلکه سخن خود ایشان خواسته یا ناخواسته مکانیزمهای برده کننده  را فعال می کند  دراین صورت با مخالفتی برده کننده با بردگی مواجهیم.  شاید به خاطر توجه به این واقعیت پیچیده است که رضا اصفهانی در صفحاتی از کتاب از «بردگی فکری در لباس آزادی » سخن می گوید!

 نویسنده  فقید در بخشی دیگر از کتاب به نقش برده کننده استعمار اشاره می کند و به زبان ساده نشان می دهد که چگونه استعمار  مستقیم و غیر مستقیم از طریق کمکهای فنی و اقتصادی جوامع انسانی را طفیلی  و دست آموز خود میکند.

برده سازی فکری در گرو تمهیداتی است که مرحوم اصفهانی در فرازهای بغد کتاب به آن می پردازد  از جمله موانع بردگی فکری وجود شخصیتهای الگو در جوامع است . اگر هر جامعه ای این شخصیتها را « و کردار و رفتار خود را آنطور که بوده اند بشناسد و کردار و رفتار خود را با زندگی آنان تطبیق دهد هرگز از حقوق طبیعی و خدادای خود محروم نخواهد گشت » اما آنان که در کار تحقق بخشیدن به بردگی فکریند  چهره حقیقی این شخصیتها را دیگرگون جلوه می دهند تا مانع بردگی را از بین ببرند.

مرحوم اصفهانی کتاب بردگی فکری را با این فراز پایان می دهد:

«تاریخ نشان داد همان افراد کوتاه فکر و موهوم پرست که پیغمبر ،آنان را به یگانه پرستی دعوت می کرد در مدتی کوتاه از نظر فکری آنچنان عوض شدند که به جهان و جهانیان درس زندگی آموختند آنها بر اثر کنارگذاردن آنچه با یگانه پرستی منافات داشت فکر و روح خود را از همه بندها و قیود موهوم رهانیدند . دیگر هیچ یک از بتهای ظاهری و باطنی نتوانستند فکر آنها را تسخیر کنند تا آنجا که آنچه حق بود می پذیرفتند اگر چه از زبان دشمنانشان ادامی شد و از آنچه که باطل بود می پرهیزیدند اگرچه آنرا از بالاترین شخصیتها می شنیدند» .(ص 104)

  • ۹۸/۰۵/۱۴
  • احیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی