احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

بازنشر انتقادیِ یک بیانیه درباره صدیقه رودباری

احیا | جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۴۹ ب.ظ | ۰ نظر

ما نیازمند به یاد آوردن ِگذشته ایم؛ گرچه این “به یاد آوردن “برای ساختن “آینده” به هیچ رو “کافی” نیست.

 

*************

 

مقدمه:  تاریخِ مبارزاتِ اصلاحی و انقلابی در ایران، از نهضت مشروطه خواهی بدین سو  ،آمیزه ای است از  خوب و بد یا نقطه قوتها و نقطه ضعفها . وقتی گذشته   را روایت می کنیم انگیزه ای در ارتباط با زندگی امروز داریم،  اما مقصود ،”تکرار جزء به جزء، کلیشه ای  و خام اندیشانۀ گذشته”، نیست اگر از “تکرار “بتوان سخن گفت؛ مقصود ،تکراری “سنجش گرانه و انتقادی” ،”پردازش شده “و “به هنگام ” است.  به یاد آوردن اصالتها لزوماً به معنای“متوقف ماندن در خاطراتِ سنگواره شده”  یا “تکرارِ سبکسرانۀ روزگاری سپری شده  ” نیست.   این به”یاد آوردن ” می تواند مقدمه ای باشد برای “تعالی جستن از گذشته“.

 این “تعالی از گذشته”  نه” تغافل از گذشته است ”، و نه “نیک و بدِ گذشته را یک جا به آرشیو سپردن “یا  “  اسیر تند بادِ حوادث گشتن و امروزی شدن  ”؛ گو اینکه “ارتجاع” و “توقف ” یا  “نابه هنگام بودن”  هم نیست .   ما نیازمندِ به یاد آوردنِ گذشته ایم؛ گرچه این “به یاد آوردن “برای ساختن “آینده” به هیچ رو “کافی” نیست. از ساختن آینده  نمی توانیم سخن گوئیم جز آنکه هستیِ انسان را در بُعد تاریخی خلاصه نکنیم . اگر هستیِ انسان بُعدی وَرایِ زمانمندی نداشت ، اساساً تاریخ تحقق پیدا نمی کرد . تاریخ تحول زندگی انسان تاریخ غلبه اقلیتها بر اکثریتها است.  تاریخ شوریدن بر گفتمانهای مسلط و ساختارهائی که قرنها طبیعی و غیرِ قابل تغییر پنداشته می شدند اما عقل و اراده آدمی اثبات کرد که تغییر پذیرند.

 در روایتِ رخداد ها و جریانهایِ تاریخی به نکته دیگری هم باید توجه داشت  و آن این که  این روایت هر درون مایه و غایتی داشته باشد به هرحال روایتی از زندگیِ انسانها  است و این انسانها هرچه قدر هم که "مقدس" باشند باز هم انسانند .پس در روایت ” تاریخِ مقدس “  نباید آن را از حد و حدود بشری خود خارج ساخت .  از همین رو است که تجلیل از شهیدان یا  شخصیتهای برجسته تاریخ و «رجوعِ راه گشا به خاطرۀ ایشان »  با «انتقاد از ذهنیت و عملکردشان» سازگار است .

 بیانیه  ای که در فرازهای آتی خواهید خواند در سالهای نخست بعد از پیروزی انقلاب صادر شده و درباره جان باختنِ دختری است - با سنِّ وسالی کمتر از نوزده سال  - که نظم متعارف زندگی را ترک می کند تا در شرایطی غریب و سخت ، زیستنِ خود را وقف آرمان کند.

 این دختر ِمجاهد  ، شهید صدیقه رودباری است که از مرتبطینِ تشکیلاتیِ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی بود . در بازنشر این بیانیه ، مجاهدین انقلاب و جهاد سازندگی موضوعیتی برای ما ندارند و طرحشان صرفاً بهانه ای  است برای اینکه  نکته ای در ارتباط با  چتاشهای امروز و فردا  گفته شود . در متن بیانیه  به چالشهای دو سه سال نخست بعد از انقلاب و  مِن جمله به منازعه کردستان هم  پرداخته شده است . بازگو کردنِ  این رخدادها هم مقصود ما نیست  . بگذریم از آنکه معتقدیم روایت هر دو طرف منازعه را می توان در  اندازه ها و مراتب مختلف مورد انتقاد قرار داد .

 در مورد صدیقۀ رودباری اطلاعات مغشوش و بعضاً نادرستی در برخی منابع و به خصوص در فضای مجازی منتشر شده است . مِن جمله اینکه ارتباط تشکیلاتی او را با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی  -که فی حد ذاته نه خوب است و نه بد - سانسور کرده اند و نیزگفته اند که او  از سوی تشکیلات رجوی ترور شد. حال آنکه در مقطع  مرداد 59  یعنی تاریخ عروجِ صدیقه اساساً تشکیلات مزبور وارد فاز نظامی نشده بود و آنچنان که در بیانیه زیر خواهید دید ، چنین انتسابی به چشم نمی خورَد .

 آنچه از نحوۀ جانباختن مهمتر است کیفیتِ زیستن است ؛ گرچه این دو با هم بی ارتباط نیستند.  در شکل گیریِ ناقصِ این  کیفیتِ خاص - یا شیوه زندگی -در میهنمان و بالیدن آن در دهه 50 نه فقط موافقان جمهوری اسلامی بلکه حتی برخی از نیروها که بعداً مخالف شدند نیز سهم داشتند ؛گو اینکه نسبت همه ایشان با شیوه مزبور یکسان نبود . از «تاریخ»  نمی توان انتظار داشت که این شیوه یا الگو را به صورتِ« ناب» به ما نمایش دهد. از همین رو باید منتقدانه - و  تأویل گرانه - با تاریخ مواجه شویم تا بتوانیم  عنصر الهی و توحیدی را از آنچه ناشی از محدودیتهایِ بشری است تمییز دهیم .  

بیانیه زیر در آخرین روزهای مرداد۱۳۵۹ از سوی “سازمان  مجاهدین انقلاب اسلامی “منتشر شد . “احیاء”این بیانیه را به نقل از “روزنامه جمهوری اسلامی  مورخ شنبه اول شهریور ۱۳۵۹صفحه۲ “منتشر می کند.

 هدف ما از بازنشر این بیانیه چیزی است ورایِ لایۀ ظاهری سیاست . هدف ، ترویج آنچه تریبونهای رسمی با عنوانِ «انقلابی» ارائه می دهند نیست . هدف، قرار گرفتن یا مشارکت در منازعۀ جناح ها و گروه های غالب و مغلوبّ گذشته و حال نیست .  هدف ، تأمل بر چیستی و چرائیِ تحولی است که به رغمِ سنگینیِ گفتمانها و ساختارها ، با عقل و ارادۀ انسانها باید صورت پذیرد ، هدف ، تأمل بر نسبتی است نظرورزانه و عملی  ،که زندگیِ زن و مردِ فردا با امر الوهی می تواند برقرار کند. / امیرحسین ترکش دوز

 

——————————————–

 

 

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شهادت خواهر مجاهد رودباری را به امام وامت تبریک گفت                                              

                                  

  بسم ا… الرحمن الرحیم

 

شهادت خواهر مجاهدمان صدیقه رودباری را به امام و امت قهرمان تبریک میگوئیم

 

«و کسانی که در راه خدا جان خویش را نثار میکنند هرگز اعمالشان ضایع و تباه نمی شود»….

 

اینک {که}انقلاب خونین اسلامیمان میرود تا تمامی بنیانهای “ستم شاهی” و “ضدخدائی “را در هم فروکوبد و پایه های” حکومت جهانی امام عصر(عج) “را بر قلب مجروح از تیغ «صالحین» وارثین واقعی انقلاب اسلامی استوار سازد. حریق تند “خشونت امت انقلاب ایران” ، “حریم نرم “خواب آشنایان صدها سال خفته “را میسوزاند. و “افیون ظلمت شب “و حکومت شب بسندگان اسیر دوزخ “را ریشه کن میسازد. اکنون که در اوج ایستاده ایم و پرتو ایمان به خدا بر دلهایمان تابیده است، دشمنان زخم خورده انقلاب با کلیه اختلافات سیاسی-ایدئولوژیکشان علیه دشمن اصلی یعنی انقلاب شکوهمند ایران متحد شده اند و میکوشند تا «دژ ظلمت درهم شکسته» {را}بازسازی کرده و با خیال خام خویش ،از” روند تکاملی انقلاب” جلوگیری نمایند، غافل از اینکه، حمایت و تائید خداوند، پشتیبان، و راهنمای “کاروان از خون برآمده انقلاب اسلامی” است و فضای انباشته از عطر خون شهیدان گند مسموم نفاق و جدایی را زدوده است و وحشتی که انقلاب بر دلهای سیاه حامیان ظلم و تزویر افکنده است این آینه روشن الهی را بخاطر میآورد که: «رَأَیتَهُمْ ینْظُرُونَ إِلَیکَ تَدُورُ أَعْینُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَى عَلَیهِ مِنَ الْمَوْتِ(احزاب /۱۹)»(آنان را می بینی چونان کسانی که از سختی مرگ در هراسند از شدت تری چشمانشان در حدقه به دوران افتاده است).

“هم رکابان صدیق امام “،با عزمی راسخ ،”رهبری کوره راههای پرخوف و خون “گشته اند و پیر و جوان، کودک و نوجوان، زن و مرد ،متحد و «کانهم بنیان مرصوص» ،جان بر کف نهاده با خروش انقلابیشان ،هجوم “گرگان صحنه اجتماع “را حایل میشوند. هراس دشمن به حدی است که با اعمال و حرکات مذبوحانه خویش مرگ خود و اندیشه اش را نزدیکتر میسازد و در این باره امام سجاد{ع} می فرمایند:

«الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء» سپاس خدائی را که دشمنان ما را(مسلمانان را) از احمقان قرار داد.

 بر این اساس امروز نیز رایت خوشرنگ ایمان و شهادت را در دستان خواهری می بینیم که در راه پیشگامان نهضت الهی و مکتب شهادت گام نهاده و به فرمان خدا لبیک گفته و به راه فاطمه، حسین، زینب و ائمه اطهار {ع}می رود و با تزریق خونش به پیکر اجتماع، صدای سایش بالهای پرنده فتح و پیروزی بر خراب آباد نفرت {را}نوید میدهد.

خواهر شهید «صدیقه رودباری» وابسته به “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی “ که اکنون ردای سرخ شهادت را بر تن پاکش دارد ،قربانی دیگری است که با دستان ناپاک ضد انقلاب د”ر بانه”  ،” بذر خون خویش “را براندام تفتیده “کردستان قهرمان “پاشید .{احیا: با توجه به آنچه در مقدمه گفتیم ،موضع ما درمورد حوادث کردستان لزوماً دیدگاه نویسندگان این بیانیه نیست . آنچه برای ما مهم است نه لزوماً تمامی عناصر در ذهنیت  سیاسی صدیقه رودباری بلکه برخاستن او برای خدا آنهم برخاستنی در جهت دگرگونی اجتماعی و تاریخی است.}   ”خواهر شهید رودباری” در اسفندماه ۱۳۴۰ در یک خانواده مذهبی و محروم بدنیا آمد .رنج و ستمی که در دوران تحصیل تحمل کرد او را با “محرومیت” و “درد “آشنا نمود و از او فردی «سختی کشیده و رنج کشیده» ساخت .پس از شناخت خودش، همواره به دنبال جوی بود که بتواند به او، که در تمام دوران گذشته نمازش ترک نشده بود راه صحیح مکتب را نشان دهد ،تا آنکه جرقه های آگاه کننده انقلاب رهنمون او گردید و در جریان مبارزه و انقلاب قرار گرفت .او دیگر مسلمانی آگاه، مبارز و حق جو بود که از بوته های آزمایش ۱۷ شهریورها، ۱۳ آبان ها، و “موج خون” و “باران گلوله های دژخیم” سرافراز به در آمده بود. او دیگر باشناخت از “مکتب رهایی بخش اسلام” چونان “مجاهدی پاک باخته “همه چیزش را در راه انقلاب اسلامی نهاده بود و با ایمان سرشار به پیروزی به پیشواز خطر می رفت ،رفتار متین و انسانی او در رابطه با خانواده و دوستانش بسیار چشمگیر بود تا آنجا که حرکتهای حساب شده او همواره مانع از رشد خصلتهای منفی و غیراسلامی در سطح خانواده و پیرامونش بود. با کتابخانه مسجد امام حسن عسگری {ع}مرتبط بود و در فضای خفقان حاکم ،به مطالعه و فعالیت می پرداخت و پس از اوج گیری انقلاب به پخش اعلامیه و تظاهرات و فعالیت سیاسی روی آورد .پس از پیروزی اولین مرحله” انقلاب ظفر نمون اسلامی ایران “با شوقی وصف ناپذیر و عشقی فراوان به راه و روش” اسلام راستین “و مشی “بت شکن زمان خمینی بزرگ ر”وی آورده و با تلاشی خستگی ناپذیر، تمامی هَم ِّخود را در جهت پیش برد اهداف انقلاب به کار گرفت .هر چه زمان میگذشت خواهر شهیدمان بهتر و کاملتر در خط اسلام اصیل و انقلاب قرار میگرفت و به علت ضرورت کار جمعی و تشکل و انسجام ،جذب انجمن اسلامی محل تحصیل خود گردید و به علت فعالیتهای صادقانه و خستگی ناپذیر این” شهید سرخ جامه” بود که انجمن اسلامی رشد بهتری کرد و بسیاری از مسئولیتهای “انجمن “به او سپرده شد بنا به ضرورت “مسئله کُرد” به دنبال ارتباط او از اولین روزهای اعلام مواضع سازمان{فروردین 58 - احیا} ، بالاخره در تاریخ 59/2/2 به سازمان “مرتبط و وابسته گردید .خواهر صدیقه رودباری، با شوق و امید فراوان به پیروزی نهضت اسلامی به طور فعال و خودساز با “سازمان” برخورد میکرد و ضمن مطالعه فراوان جهت رشد خصلتهای خدائی ،روزهای پنجشنبه را عموماً روزه میگرفت و معتقد بود که جهت پیروزی و جلوگیری از انحراف جامعه باید “خودسازی “را از “خویشتن خویش “آغاز نمود. و سپس به جامعه پرداخت. او مسئول ارتباط با تنی چند از خواهران گردیده بودکه در انجام این مسئولیت بسیار موفق بود .این “شهید به خون خفته انقلاب اسلامی” در تاریخ ۵ خرداد ماه بدنبال یک سری تلاشهای گسترده (ایدئولوژیک - سیاسی) برای آشنایی از وضع کردستان و به نیت کار فرهنگی با صلاحدید و اجازه “سازمان” به کردستان رفت که این ملت رنج دیده و “محروم ِسالها چپاول و غارت” را مددی رسانده و با عمل “نثار جان خود “حمایت از “خلق کُرد“را به اثبات برساند “قامت سراپا استقامت خویش “را فدای پشت های خمیده و دستهای غنی و پرتاول رنجبران آن سامان نماید .”صدیقه “ضمن حفظ ارتباط با سازمان از طریق انجمن اسلامی مخابرات به سنندج رفت .بعد از مدتی به همراه تنی چند از دانشجویان به امور کتابخانه پرداخت و دوباره در ۲۷ خرداد به تهران آمده و سپس به سنندج رفت و از آنجا به بانه شهادتگاه خویش شتافت و در رابطه با” جهاد سازندگی “به فعالیت آموزشی فرهنگی پرداخت و بسیار مثمر ثمر بود تا جایی که مزدوران اجنبی و جیره خواران امپریالیسم جهانخوار تاب تحمل روح بزرگ او را نداشته و به تاریخ ۲۸ مرداد ماه صفیر گلوله برآمده از سلاح عامل اجنبی ،فیض شهادت را برای خواهرمان به ارمغان آورد و روح سرشار از جوانی و طراوت او به ملاء اعلاء پیوست و صدیقه به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت در راه خدا و انقلاب اسلامی نائل آمد. خیزاب خون این یاوران صدیق امام با درهم کوبیدن مزدوران بیگانه پرست بر کوه و کمر که فراز صخره های  کردستان استوار است. “قَاتِلُوهُمْ یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیدِیکُمْ وَیخْزِهِمْ وَینْصُرْکُمْ عَلَیهِمْ وَیشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ وَیُذْهِبْ غَیظَ قُلُوبِهِمْ (التوبة/۱۴)”(به جهاد در برابر اینان برخیزید تا خدا آنانرا بدست شما عذاب کند و خوارشان گرداند». و شما را بر آنان پیروز ساخته، دلهای مومنان را به این پیروزی شفا بخشد و خشم انقلابی آنان را(با نابودی کفار) فرو نشاند!!

در شب قبل از شهادتش در یک گفتگوی تلفنی با خانواده اش احتمال افتخار شهادت را یادآور شده بود. خواهر شهیدمان صدیقه رودباری درس استقامت و در صحنه بودن«زن مسلمان» را برایمان بیادگار گذاشت تا بتوانیم با توسل به ایمان و تجربه های گرانقدر انقلاب، که از میان قرنها قبول رنج و اسارت و شهادت به کف آمده است ،انقلاب پیروزمندمان را تا سرمنزل مقصود همراهی کرده و خار و خاشاک سد راهمان را با قاطعیت هر چه تمامتر بسویی افکنده و سرشار از “زلال ایمان” ،مصمم و کوشا ، پرچم «جمهوری اسلامی» را در سرتاسر جهان بیفرازیم./

 

به امید پر رهرو بودن راه پرافتخار شهادت

سازمان  مجاهدین انقلاب اسلامی


  • ۹۹/۰۲/۱۹
  • احیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی