احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

احیا

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

انقلابی و اصلاح جو آنچنان که اکنون نیست

احیا | چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۰ نظر

امیر حسین ترکش دوز

مهدی فرودی دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید . شهید فرودی مسئول سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در خراسان بود و در سپاه مشهد هم حضوری مؤثر داشت .  از او وصیتنامه و نوشته های گرانقدری به یادگار مانده است . در یکی از وصیتنامه ها، چند جمله ای خطاب به دوستانش نوشته است ؛ دوستانی که همچون خودِ او با القائاتِ جناح راست منزوی و مطرود شده بودند.  شهید فرودی می نویسد:

«از برادران عزیز و مهربان ، یاران همیشه بیدار ِ سالیان، آنانی که تهمت همه چیزها را به جان خریده و توسط عناصر فرصت طلب از صحنه خارج و طرد و منزوی شده اند، تقاضا دارم کناره نگیرند و ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی را پاس دارند و با اخلاص و ایمانی که دارند ، در راه حفظ ارزشهای اسلامی بکوشند و نگذارند فرصت طلبانِ راحت طلب و سازشکار، ارزشها را مبدل به ضد ارزشها کنند و با نام دین مانع انجام فرامین امام و فقیه عالیقدر آیه الله العظمی منتظری شوند و بیدار باشند که این بی ایمانها مانع حرکتهای انقلابی و اسلامی دولت به نفع مستضعفین نشوند و از مسئولین بخواهید که فرامین امام امت و فقیه عالیقدر را عملی نمایند  و از حزب بازی و باند بازی ها که مانع رشد و روی کار آمدنافراد لایق می شود می شود همه را برحذر دارند »

و چند جنله ای بعد، شهید فرودی دوستان را اینچنین مورد خطاب قرار می دهد:

«بار دیگر توصیه به تقوا و خویشتنداری می نمایم . مبادا عکس العملِ شما در قبال بی تقوایان و اهل دنیا ، چونان اَعمالِ خود آنان باشد و سفارش می کنم که در مقاطع حساس انقلاب، آنجا که ایثار و فداکاری لازم است،خود را فدا کنید تا ارزشهای اسلامی بماند و هیچ گاه اجازه ندهید نظام جمهوری اسلامی زیر سؤال برود که مولا و مقتدای شما امام علی علیه السلام نیز در مقاطع حساس انقلاب صدر اسلام چنین کرد». 

مهدی  فرودی مبارزه را از قبل انقلاب  آغاز کرده بود . پیش از انقلاب به زندان افتاد . در جریان دگردیسیِ عقیدتی سازمان مجاهدین خلق در مقابلِ آن دگردیسی ایستاد و گروه ستاره اسلام را تشکیل داد که در آرم آن نام شهید میرزا کوچک خان و شهید شریف واقفی می درخشید که هر دو قربانی خط مشی ای تقریباً مشابه  شده بودند. این گروه در هرسه بُعد سیاسی، فکری و اجتماعی فعالیت می کرد . یکی از متون آموزشی گروه ستاره اسلام کتاب قیام و انقلاب مهدی اثر استاد شهید مرتضی مطهری بود .  پس از پیروزی انقلاب شهید فردی علاوه بر فعالیت در نهادهای انقلاب همچون سپاه ، شاخه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مشهد را تأسیس کرد که ریشه در فعالیتهای یک «دفتر فرهنگی» با مدیریتِ خود او و یکی از دوستانش داشت. . صحنه های رزم خارج از کشور  از دیگر عرصه های مجاهدت مهدی فرودی در سالهای نخست بعد از انقلاب بود .

در جریان چالش درونی در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پس از مدتی تأمل، در مقابل دیدگاه های اقتصادی اجتماعیِ جناح راست قرار گرفت و بر لزوم محرومیت زدایی و ستیز با  ظلم اقتصادی - و دلالتهای سیاسی - اجتماعی فرهنگی آن - تأکید کرد . جماعتی که در مشهد خود را فقاهتی و ضد التقاط می خواندند و برخی از ایشان بعد ازانقلاب، انقلابی تند و تیز شده بودند!! فضا را برشهید فرودی و دوستانش سخت تنگ کردند . برخی از این جماعت یک محفل محلی و محدود  با عنوان « مجمع احیای تفکرات شیعی» تشکیل داده بودند .  این مجمع یا محفلِ محلی، یک کانون ضد روشنفکری بود . ستیز ایشان با روشنفکری از سنخِ چالش امام و مطهری با جماعتی از روشنفکران نبود و صرفنظر از نیتشان، نتیجه کار آنچنان بود که به سود جنبش اسلامی عمل نمی کرد. حتی اگر ازمیزان سازگاریِ عملکردِ اعضاء محفل مزبور با راه ورسمِ امام و مطهری  صرفنظر کنیم نمی توانیم دیدگاه آنها و سنخ گفتارشان را  قابل قبول بدانیم. با اینحال در سالهای اخیر برخی خواسته اند با با اغراق و با تاریخ پردازی از اعضا آن محفل یا مجمع برای جوانان امروز الگو بسازند .

واضح است که انتقاد ما متوجه احوالات شخصیه یا قصد و نیت اعضا محترم آن محفل نیست. قطعاً در بین اعضای آن مجمع آدمهای صادق و خوبی هم بوده اند.   بحث ما ناظر به نادرست بودن خط مشی و گفتار سیاسی آن مجفل یا مجمع است و نه خصوصیاتِ  اخلاقیِ تک تک فعالین آن .  واقعیت این است که آن خط مشی و گفتار را نمی شد و نمی توان به عنوان درست کیشیِ انقلابی یا به عنوان الگو به جوانها معرفی کرد. گفتار و خط مشی شهید فرودی در مقابل آن گفتار یا خط مشی قرار می گرفت.  

باری!  فرودی می توانست در چنان شرایطی و با توجه به آن جَوّ سیاسیِ سنگین علیه خود و دوستانش در مشهد ، از ماندن در آن دیار چشم پوشد و  با روابطی  که در تهران  داشت پست و مقام بگیرد اما  به عنوان یک نیروی عملیاتی  روی در جبهه های نبرد گذارد. او پیش ازآن هم در رده های مختلف ،در مناطق عملیاتی حضور پیدا کرده بود. شهید فرودی در یکی از آخرین دست نوشته هایش نوشت :

«دیدم برای جستجوی حقیقت باید به آب و آتش زد و بی نام و نشان اما آگاهانه ، پروانه شد ودر آتش شمع حق سوختن را آزمود ».

فرودی برای ما یک انقلابی ، اصلاح جو و منتقدِ استاندارد است گرچه هیچ الگوی محدود انسانی - از آن حیث که انسانی است- نمی تواند تامّ و کامل باشد . او به رغم همه جفاها که از متظاهرین به دیانت و انقلابیگریِ دروغین دید نه تنها از بهره مندیهای دنیوی چشم چوشید و راهی جبهه شد که در وصیت نامه خود به دوستانش سفارش می کند اگر حقی از شما ضایع شد چونان مولا علی (ع) رفتار کنید و ارزشهای اسلامی - و نه صاحبان قدرت - را برخود مقدم بدارید.

شاید برای بسیاری مفهوم نباشد که چرا مهدی فرودی به رغم  آنچه بر او رفت و جفایی که از جماعت موسوم به سنتی و فقاهتی دید و به رغم شناخت ماهیت واقعی برخی از آنها که در جمهوری اسلامی جا خوش کرده بودند - و کرده اند - باز هم می گفت«اجازه ندهید جمهوری اسلامی زیر سؤال برود» .

برای پاسخ، هم باید انسان شناسی خود را توسعه دهیم و هم انسانهای متفاوتی مانند مهدی فرودی را بشناسیم و هم اینکه ببینیم وقتی آنها می گفتند جمهوری اسلامی مقصودشان چه بود؟ فرودی هویت خاص خود از محیط و القائات بیرونی نگرفته بود. او در مسیر تغییر و تحولات زمانه شخصیت پیدا نکرده بود که با تغییر و تحولی دیگر شخصیت خود را از دست بدهد .

برای فرودی و امثال او جهوری اسلامی یک حکومت متعارف نبود؛ مجموعه ای بود از اصول و ارزشها  که از دل تاریخی دراز از مجاهدتها پدید آمده بود . کسی که چنین نگاهی به جمهوری اسلامی داشته باشد از این ظرفیت برخو ردار است که میان نظام و حاکمانش تفاوت قائل باشد ؛گرچه شهید فرودی، حود، به این تمایز تصریح نکرده است . این تمایز می تواند نتیجه تلاش برای بسط  تجربه پیشینان تلقی شود.  این تذکر مهم  را هم نباید ناگفته گذاشت که منزلت امام برای فرودی و امثال او منزلت رئس یک حکومت نبود. شهید فرودی به رغم همه تواضع و خاکساری که داشت، با آن مدعیانِ اسلام و انقلاب که به او ظلم کرده بودند از موضعی فرادست برخورد می کرد؛ گرچه همان جفاکنندگان بعضا در جایگاه ریاست و سَروری بودند . از همین رو دچار عکس العملهای کودکانه ضدی علیه مخالفینش نمی شد . او در وصیت نامه اش هم دوستان طرد شده خود را توصیه می کند که مبادا عکس العملِ شما همچون عمل ِطرف مقابل باشد . اگر آن خود ساختگی و ریشه داریِ فکری و معنویِ مهدی فرودی در میان باشد و اگر آن «تقاوت حاکمان از نظام و یا تمایز ایشان از بُن مایه هایِ نظام» به نحوی در نظر گرفته شود ، آنگاه سطح فکر و افق دید ، فراتر از سطح و افق دید محدودی خواهد رفت که انسان ، واقعیتِ سیاسیِ بالفعل را مبنای موضعگیری سیاسی خود کند . /

پی نوشت:

1-پپیش از این نیز دربارۀ شهید فرودی نوشته ایم : مقاله « اصالت فراموش شده » در سایت سابق احیا- زمستان 1387

 2- در یکی از منابع مجازی نام آیه الله منتظری را از وصیتنامه شهید فرودی حذف کرده اند!!  واضح است که شهید فرودی موقعی  وصیتنامه خود را توشت که  جدایی آیه الله منتظری از جمع مسئولان عالیرتبه نظام - که درسال 68 به تمامیت رسید - هنوز پیش نیامده  بود. مقصود ما  از اشاره به این «حذف» مخالفت با یا طرفداری از آیه الله منتظری نیست چرا که چنین بحثهایی تخصصا از بحث ما خارج است. مقصود، اشاره ای است به یک مصداق کوچک از کوته فکری و تنگ نظری که در سیاست و فرهنگ ما همواره مشکل ساز بوده و هست.  منتظری ای که فرودی از او سخن می گفت، در نظر او منتقد و مصلحی انقلابی بود؛ شخصیتی بود در چارچوب کلی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و آنچنان که آن سالها مشهور بود  یکی از دو حاصل عمر امام ؛ آنچنان که خودِ امام گفته بود.

لذا رویکرد شهید فرودی به آقای منتظری و جایگاهش، از اساس با رویکردهای مخالف و موافقِ فعلی به آیه االه منتظری  مرزبندی دارد . خط مشی شهید فرودی حتی از خط مشی شهید محمد منتظری  هم متفاوت بود چه رسد به دیگر انقلابیون . با این اوصاف، چالش شهید فرودی با راست گرایانِ مشهد از نوعی خاص و منحصر به خودِ او بود.

با دقت در  زندگینامه مهدی فرودی و سوانحِ احوالِ او  به این جمعبندی می رسیم  که با شحصیتی یِکّه مواجهیم.  چالشِ او با راستگرایان و جناحی که خود را فقاهتی می خواند- همانطور پیش از این ذکر شد-  چالشی خاص بود . از این رو نمی توان فرودی و سبک سیاست ورزیِ وی را در چارچوب  هر یک از جناحها و گروه های سیاسی فعلی قرار داد ؛ چه طیف سیاسی غالب و چه جناح های مغلوب. 

3-  زندگی فرودی و برخی شخصیتهای محبوبَش، مصداق اصلاح گری انقلابی و درونزا در دهه 60 بود شاید اگر این قبیل اصلاحگری ها از جیث سیاسی موفق  میشد، مجالی برای «مدعایِ آسیبمندِ اصلاحگری و انقلابی بودن » در دهه های بعد باقی نمی ماند.

4-کم نبودند اشخاصی که پیش از انقلاب مانند شهید فرودی مبارزه کردند و به زندان افتادند یا در دوران جنگ در جبهه ها حاضر شدند و در حین رزمندگی، آسیب جدی دیدند اما همچون او نبودند. برخی از ایشان با مهدی فرودی در یک سازمان سیاسی فعالیت می کردند و یا همرزم او در جبهه های نیرد علیه دشمن متجاوز بودند اما حتی همان زمان هم  از حیث ویژگیهای اخلاقی و معنوی و سبک و سیاق سیاست ورزی،شباهتی به شهید فرودی نداشتند؛ بگذریم از آنکه حال و روز فعلیشان داستان جداگانه ای دارد!!  ما اگر از فرودی یاد می کنیم به خاطر اوصاف خاص او است. مُتَّصف بودن به همین ویژگیها است که مبارزه کردن و جنگیدن و منتقد بودنِ او را واجد ارزش کرده است./ 

  • ۰۲/۱۰/۲۷
  • احیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی